کدام کوروش
این روزها جلساتی اینسو و آنسو برگزار میشود و درباره برونرفتن از مشکلات فراوان کنونی چارهاندیشی میکنند. این کوششها بیشتر رویکرد اقتصادی و سیاسی دارد، تا هم به کاهش مشکلات زندگی روزمره مردم بینجامد و هم وضعیت ایران را در مناسبات جهانی تثبیت کند و ارتقا دهد؛ و این هر دو مکمل یکدیگرند و البته ضروری.
این روزها جلساتی اینسو و آنسو برگزار میشود و درباره برونرفتن از مشکلات فراوان کنونی چارهاندیشی میکنند. این کوششها بیشتر رویکرد اقتصادی و سیاسی دارد، تا هم به کاهش مشکلات زندگی روزمره مردم بینجامد و هم وضعیت ایران را در مناسبات جهانی تثبیت کند و ارتقا دهد؛ و این هر دو مکمل یکدیگرند و البته ضروری. با اینهمه، در کمتر نشستی است که از توان فرهنگی و تمدنی ایران سخن به میان آید؛ درحالیکه در فرازهای عمده تاریخ، همین حوزه بهمنزله عامل مؤثر حضور یافته و راهگشا بوده است.
وضعیت و بنبستهای کنونی جهان نیز توجه به این مقوله را افزایش داده است. مثلا، مجمع جهانی یونسکو در سال جاری برای نخستین بار پاریس را ترک کرده و به سمرقند منتقل شده است که از نظر کارشناسان امری مهم ارزیابی میشود. مثالی دیگر، سخنرانی رئیسجمهور تاجیکستان در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد است که ازجمله سخنرانیها با پرشمارترین شنونده در میان هیئتهای نمایندگی کشورهای جهان بوده است. اینها دو روی یک سکهاند و هر دو در حوزه فرهنگ و تمدن ایرانی جای میگیرند.
معماری درخشان شهر تاریخی سمرقند در ازبکستان چنان با ذوق ایرانیان همخوانی دارد که بسیاری آن را بحق نمونه معماری و شهرسازی ایرانی میدانند؛ تا آنجا که سمرقند با اصفهان خواهرخوانده است. افزون بر اینها، زبان و آداب و رسوم اهالی سمرقند یادآور ایران کهن است. زمانی در خانه زندهیاد ابتهاج، شاعر بزرگ معاصر، بودم که استاد شفیعیکدکنی وارد شد. ابتهاج خاطرهای از یکی از دیدارهایش با استاد را نقل کرد و گفت بعد از سفر به شوروی، از ازبکستان هم دیداری داشته و آلبومی از آثار فاخر آنجا تهیه کرده بود که در آن دیدار، آقای شفیعی مجموعهعکسها را میبیند و شعری با این آغاز میسراید: «تا کجا میبرد این نقش به دیوار مرا/ تا بدانجا که فرو میماند چشم از دیدن و لب نیز ز گفتار مرا... ».
ادامه این شعر پیوند شهرها، فرهنگ و آداب کهن ایران با فرارودان را بهخوبی تصویر میکند: «لاجورد افق صبح نشابور و هری است/ که در این کاشی کوچک متراکم شده است/ میبرد جانب فرغانه و فرخار مرا/ .../ شعله آتش کرکوی و سرود زرتشت/ .../ سبزی سرو قدافراشته کاشمر است». در اجلاس پیشگفته یونسکو در سمرقند، منشور کوروش با پیشنهاد تاجیکستان برای ثبت در میراث جهانی یونسکو پیشنهاد شد که با پیوستن ایران به آن پیشنهاد، با عنوان سند بنیادی حقوق بشر به تصویب رسید. خوب است بدانیم که دولت تاجیکستان پیشتر سال پیشروی میلادی، 2026 را به مناسبت دوهزارو 550سالگی استوانه کوروش، در کشور خود سال منشور کوروش اعلام کرده است و با چنین پیشنهادی این ایده ارزشمند را در آن مجمع ارائه و برای تصویب آن کوشیده است. چون در ایران، در انبوه تبریکات به این و آن، چندان نامی از ابتکار و پیشنهاد ارزشمند کشور تاجیکستان ندیدم، شخصا با سفیر دانشمند این کشور، نظامالدین زاهدین، تماس گرفتم و از چندوچون ماجرا پرسیدم و در مقام یک ایرانی، از آنها برای این اقدام ارزشمند سپاسگزاری کردم. با همه اینها، هنوز جای این سؤال باقی است که چرا در این سند نامی از کشورهای حوزه نوروز (تاکنون 12 کشور) یا کشورهای دیگر در حوزه خلیج فارس، دریای مدیترانه، دریای سرخ و دریای عمان (همچون اردن، عمان، سوریه، لبنان و مصر که روزگاری در درون مرزهای گسترده شاهنشاهی هخامنشی جای داشتند) نیامده است؟ با توجه به آنکه شمار بیشتر نامها، اعتبار و احترام و شکوه افزونتری به این سند میبخشد و زمان نیز برای پیوستن این کشورها همچنان باقی است، اکنون فرصت جبران مافات برای مسئولان ایرانی در همراهکردن کشورها برای پیوستن به این سند فراهم است. شایسته است این رایزنیها با عراق آغاز شود؛ جایی که استوانه از دل آنجا و از شهر باستانی بابل کشف شده است.
چندی پیش رئیسجمهور تاجیکستان میلیونها نسخه از شاهنامه جناب فردوسی به خط سیریلیک را به شهروندان آن دیار هدیه داد. اگر در نظر بگیریم که هر دو کشور ازبکستان و تاجیکستان در عرصه اقتصاد جهانی وضعی رو به پیشرفت دارند، ارزش پرداختن آن دولتها به اینگونه اقدامات دوچندان میشود. به عبارت دیگر، آنها به پشتوانه فرهنگ و تمدن ایرانی، به پیشبرد انسجام داخلی و جاذبه و اعتبار خارجی خود میافزایند. به بیانی دیگر، ایشان به عنوان بخشی از اقوام ایرانی، پیشینه عظیم فرهنگ و تمدن ایرانی را زمینهساز شنیدهشدن صدای خود در مجامع بینالمللی و حضور گسترده در جهان کردهاند؛ امری که افزون بر هویتبخشی، به گردش گسترده مالی آنها -دستکم در اقتصاد گردشگری- و ساختوسازهای میراثی و مدنی کمکی فراوان میکند.
ظاهرا برنامهای نانوشته در دست است که هرچند نمیتوان ایران اندیشه و ایران فرهنگی را در جهان امروز نادیده گرفت، میتوان از محوری جز ایران سیاسی به آن رو کرد. در واقع جلودار این فرهنگ کشورهایی شدهاند که در میراث مادی، معنوی و تمدنی با ما اشتراک دارند و در نگهداشت میراث تاریخی و فرهنگی خود میکوشند و پسندیده رفتار میکنند. در سوی دیگر، متأسفانه رفتار و گفتار برخی از مدیران کشور ما خلاف این مشی است و گویی از میراث کهن ایران هراس دارند؛ از اینرو است که ایران در ثبت بسیاری از مواریث جهانی فرهنگ و تاریخ خود تعلل کرده و در واقع نقش او در این گستره سترگ تاریخی به حاشیه رانده شده است. این غفلت از نقشآفرینی حاصل سالهای طولانی بیتوجهی به میراث مردمانی است که در همه این دورهها هیچگاه مشرک و بتپرست نبودهاند، به خصلتهای پهلوانی شهره هستند و کشورشان کانون فرهنگ و تمدن ریشهداری است که سپستر با اسلام راه شکوفایی و پویایی را ادامه داد و از گذشته تاکنون به سیادت ماندگار یونانی، رومی، تازی، تاتار، مغول و بالاخره شرق و غرب جدید تن ندادند.
نبود نقشآفرینی مؤثر، همانگونه که گفته شد، حاصل سالهای طولانی غفلت است. به عنوان نمونهای، این روزها شاهد اجلاسهای ایرانشناسی در تهران و شیراز با حضور خبرنگاران پرشمار هستیم، اما نه میهمانان و نه سخنرانان، عموما چندان در اینباره افاضه نمیکنند. بنا بر آمار، اگرچه بیش از 20 کشور در این نشستها حضور دارند، جای محققان و پژوهشگران آمریکایی، اروپایی و ژاپنی -که روزگاری کانونهای وزین ایرانشناسی در کشورهایشان دایر بود- خالی است. این در حالی است که در زمان ریاستجمهوری آقای هاشمیرفسنجانی و معاوناولی آقای حسن حبیبی، با دستور صریح رئیسجمهور وقت، بیش از 50 شخصیت شاخص از 40 کشور در نخستین اجلاس ایرانشناسی در تهران حضور یافتند؛ هرچند این کوشش و جوشش با سیاستهای نادرست و گاه غفلت و بیتوجهی کمفروغ شد؛ تا جایی که ایران تاکنون هیچ اجلاس بینالمللی دیگری با همین محتوا، در این زمینه ترتیب نداده است. در اعتبار نشست کنونی همین نکته کافی است که بزرگان فرهنگ و تاریخ ایران در آن حضوری چشمگیر نداشتند. به عنوان نمونه، مقایسه کنید با مراسم غیردولتی افتتاح کتابخانه پزشک برجسته و
دانشیمرد ایراندوست دکتر سیدحسین میرمجلسی در شهر رشت که علاوه بر پزشکان نامدار و مردم علاقهمند آن خطه، چهرههای علمی شاخصی همچون علیاشرف صادقی، علیاصغر دادبه، محمدرضا شفیعیکدکنی، نصرالله پورجوادی و حسین معصومیهمدانی با وسیله و هزینه شخصی حضور یافتند. مقصود آن است که اگر کوتاهی در کار است، از جانب بزرگان عاشق ایران و عالِم به فرازوفرودهای فرهنگ ایران نیست؛ شاید نبود ایشان پیامی داشته باشد و نگران هستند که تاریخ این سرزمین فقط با یک روایت دیده و خوانده شود.
با همه اینها، امیدواریم تمامی اتفاقات پیشگفته در کنار ماجراهای توجه به ایران در ماههای گذشته، فارغ از انتقادهای بجا، طلیعه درخشش دوباره کانونهای ایرانشناسی، توسعه سیاست خارجی متناسب با جایگاه تاریخی و فرهنگی ایران، انسجام ملی، عزت بینالمللی و درخشش ایران در همه جنبهها باشد.
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.









