اما اگر از یک اقتصاددان بپرسید، شاید واژه دیگری برای قطع غیرقانونی درختان به کار ببرد: عقلانی. نظریه «جرم عقلانی» را گری بکر از دانشگاه شیکاگو مطرح کرد. او زمانی به این موضوع فکر کرد که برای رسیدن به جلسه دفاع رساله دکترا در دانشگاه کلمبیا دیرش شده بود. او احتمال جریمه شدن در صورت پارک غیرقانونی را با میزان ناراحتی ناشی از گشتن دنبال جای پارک مقایسه کرد. در مسیر رفتن به جلسه، او فهمید که در شهر نیز باید محاسبهای مشابه انجام داده باشد: میزان جریمه باید طوری تنظیم شده باشد که مردم را از تخلف بازدارد یا شاید درآمد شهر را به حداکثر برساند.
این اتفاق در دهه ۱۹۶۰ رخ داد. در آن زمان، بیشتر مباحث مربوط به جرم بر «فساد اخلاقی» مجرمان تمرکز داشت؛ اما بکر این را قبول نداشت. او نوشت بود: برخی افراد مجرم میشوند «نه چون انگیزه بنیادینشان با دیگران متفاوت است»، بلکه چون منافع احتمالی آنها بیش از هزینههای بالقوه جرم است. بکر احساس میکرد پارک غیرقانونی برایش منطقی بوده و در نهایت هم جریمه نشد.
آسیب به جنگل توسط برخی ثروتمندان، کاملا در نظریه بکر جای میگیرد. برخلاف جرائم ناشی از خشم یا هیجان که ممکن است از فرد بیخودشده سر بزند، قطع یک درخت بلوط الزاما از پیش برنامهریزی شده است. افزون بر این، منافع اقتصادی معمولا بسیار واضحند. یک چشمانداز بازِ رو به اقیانوس میتواند ارزش یک خانه را بهشدت افزایش دهد. در یک نمونه پس از آنکه درختان روبهروی یک خانه از میان رفتند، ارزش ملک دوباره ارزیابی میشد. چشمانداز «خوب» سابق، حالا «بسیار خوب» شده بود؛ تغییری که ۵۰۰هزار دلار به ارزش ملکی با قیمت پیشین ۱.۲میلیون دلار افزود.
سیستم پیگرد قانونی جرمهای مرتبط با درخت نیز در همین چارچوب قرار میگیرد. او بر تعامل میان منافع مجرمان، هزینههای اجرای قانون (کار پلیس) و هزینههای مجازات (زندان و نظام قضایی) تاکید داشت و نتیجه میگرفت که رویکردی که برای جامعه بهطور کلی عقلانیتر است، بهینهسازی بازدارندگی است. در حالت ایدهآل، «زیان نهایی وارد بر قربانی» باید برابر با «هزینه نهایی اجرای قانون» باشد. چنین منطقی از تلاش جدی برای اجرای قانون و جریمههای سنگین حمایت میکند، نه لزوما زندان، زیرا هزینهها کمتر است.
جریمه تجاوز به جنگل صدها سال قدمت دارد. قوانین درخت در آمریکا از ماساچوست آغاز شد، جایی که نخستین قانون ثبتشده در سال ۱۶۹۸ تصویب شد و اصلی را بنا نهاد که هنوز ادامه دارد: سه برابر خسارت برای قطع عمدی درخت. امروزه، مَرتی شاو — درختکار و کارشناس ارزشگذاری درختان — میگوید چنین ارزیابیهایی بر پایه هزینه بازگرداندن پوشش جنگلی به حالت پیشین انجام میشود. برای درختان کوچک، کار ساده است؛ چون در نهالستانها موجودند. اما شما نمیتوانید بهراحتی یک درخت بلوط ۷۰فوتی بخرید؛ چه برسد به حمل آن، کاشتن و تضمین سلامت آن. یک درخت بزرگ «بهراحتی میتواند ۱۰۰هزار تا ۱۵۰هزار دلار قیمت داشته باشد»، شاو میگوید. در مثال ما در نهایت مجرم با صاحبان درختان، در خارج از دادگاه با مبلغ ۱.۶میلیون دلار مصالحه کرد.
ورق را برگردانید
بررسیها نشان میدهد در مواردی حتی جریمههای سهبرابری نیز کافی نیستند. اگرچه مجرم در نهایت جریمهای بیش از افزایش ارزش ملکش پرداخت، اما آشکارا تصور میکرد که از مجازات میگریزد. اگر احتمال گیر افتادن را ۲۵درصد برآورد کرده باشد، اقدام او همچنان منطقی محسوب میشده است. عامل مهم دیگر این است که جرمهای مربوط به درخت حتی کسانی را که زیان مستقیم نمیبینند هم ناراحت میکند. شاو میگوید: من از هزاران نفر مصاحبه گرفتهام و همیشه از آنها میپرسم: «خب، چه چیزی را در مورد این درخت دوست داشتید؟» تقریبا همیشه مردم پاسخ دادن را دشوار مییابند. آنها میدانند درخت را دوست دارند، میدانند آن را ارزشمند میدانند؛ اما بیان دقیق این ارزش برایشان چالشبرانگیز است.» وقتی درختی به زمین میافتد، زیان اجتماعی چیست؟ هرچند بکر شاید از نظر اقتصادی درست میگفت که محکومیت به زندان منطقی نیست؛ اما شدت این زیان اجتماعی بهحدی است که دستکم باید اجرای سختگیرانه برخی قوانین موجود همچنان به کار گرفته شود.









