گروه اندیشه: دکتر علی اصغر سیدآبادی، در مطلبی که در کانال خود منتشر کرده، به تحلیل و مقایسه نتایج گزارش جدید «فرهنگ کتابخوانی در ایران» (پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، آبان ماه) با دادههای جهانی میپردازد و یک نقد جدی بر "روایتهای رسانهای" رایج دربارهٔ وضعیت مطالعه در کشور ارائه میدهد. نباید فراموش شود که هر کشوری زمانی توسعه گرا می شوند که تقویت دولت و ملت همزمان صورت بگیرد. از این منظر توجه به اوقات فراغت و صرف آن در حوزه توانمندی جامعه بسیار حیاتی است. به هر روی سیدآبادی ابتدا با ارائه آمار کلیدی کتابخوانی در ایران، کسانی که کتاب های غیر درسی می خوانند، سرانه مطالعه، میزان خرید کتاب، و در مقایسه شگفت انگیزش با جهان، به نفی تصور رایج می پردازد. او این آمار را آمارها در ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا، ترکیه، ژاپن و عربستان مقایسه می کند و در نتیجه گیری خود به نقد روایت رسانه ای و چالش واقعی می پردازد. این مقاله در زیر از نظرتان می گذرد. این یادداشت در زیر از نظرتان می گذرد:
****
امروز که پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات گزارشی با عنوان «فرهنگ کتابخوانی در ایران» منتشر کرد، وقتی میخواستم نتایج آن را با مطالعات دیگر کشورها مقایسه کنم، شگفتزده شدم. این پیمایش در آبان ماه امسال انجام شده است. بر اساس این گزارش، نسبت به «گزارش مصرف فرهنگی» سال ۱۳۹۸ با کاهش اندک میزان کتابخوانی (کتاب غیردرسی) در ایران روبهرو هستیم. البته کاهش میزان کتابخوانی روندی جهانی است و بسیاری از کشورها حتی با سابقه درخشان در کتابخوانی با کاهش کتابخوانی برای لذت مواجه شدهاند. نکتهی مهم این است که معمولاً در پیمایشهای ملی ایران، گروههای سنی زیر ۱۵ یا حتی زیر ۱۸ سال در جامعه آماری قرار نمیگیرند؛ در حالی که این گروهها معمولاً سهم بیشتری در کتابخوانی دارند.
در پیمایش اخیر که به صورت تلفنی انجام شده است، حدود ۴۱ درصد از پاسخدهندگان گفتهاند که کتاب غیردرسی میخوانند و میانگین زمان مطالعه روزانه در سطح کل جمعیت کشور ۱۰/۹ دقیقه گزارش شده است؛ رقمی که معادل حدود ۶۶ ساعت مطالعه در سال است. همچنین میانگین تعداد کتابهای خریداریشده (کاغذی، الکترونیک و صوتی) حدود ۱۱ جلد در سال عنوان شده است. مقایسهی تعداد کتابهای خریداری شده و میزان مطالعه، نشان میدهد که این نسبت با نسبتهای جهانی متفاوت است و در ایران کتابهای خریداری شده پایینتر است که به نظر میرسد ناشی از شرایط اقتصادی کشور باشد.
این آمارها وقتی معنا پیدا میکنند که در کنار تصویر جهانی دیده شوند، تصویری که برای من به اندازهی کافی شگفتانگیز است. در اتحادیه اروپا، بر اساس پیمایشهای Eurostat، سرانه مطالعه روزانه از ۲ تا ۱۳ دقیقه در نوسان است و بیش از نیمی از شهروندان طی یک سال اخیر دستکم یک کتاب خواندهاند. نکته شایان توجه این جاست که زمان مطالعه در ایران بسیار نزدیک به کشورهای مطالعهدوست شمال اروپا مانند فنلاند و استونی است، هرچند سطح مشارکت عمومی در کتابخوانی در اروپا کمی بالاتر است.

در ایالات متحده آمریکا نیز طبق دادههای Pew و ATUS، ۷۵ درصد بزرگسالان در سال گذشته یک کتاب خواندهاند و زمان مطالعه روزانه در میان کل جمعیت حدود ۱۰ تا ۱۵ دقیقه برآورد میشود. در واقع فاصله آمریکا با ایران بیشتر در نسبت کتابخوانهاست تا در میزان زمانی که مطالعه برای لذت در زندگی روزمره اشغال میکند. در کشور ترکیه نیز بر اساس دادههای جدید، حدود ۴۲ درصد از مردم خود را کتابخوان میدانند و زمان مطالعه روزانه حدود ۷ دقیقه است.
بنابراین شباهت بسیار زیادی میان رفتار کتابخوانی در ایران و ترکیه دیده میشود. اما شاید شگفتانگیزترین مورد ژاپن باشد: کشوری که سابقه فرهنگی دیرینه در کتابخوانی دارد اما تازهترین پیمایش وزارت فرهنگ ژاپن نشان میدهد حدود ۶۲ درصد از مردم در ماه گذشته هیچ کتابی نخواندهاند؛ به بیان دیگر، میزان کتابخوانی آنها از ایران پایینتر گزارش شده است. در عربستان سعودی نیز طبق شاخص مطالعه عربی، زمان مطالعه روزانه حدود ۷ دقیقه است و البته تعداد کتابهای خواندهشده سالانه بالاتر اعلام شده، اما باید توجه داشت که در بسیاری از پژوهشهای عربی، کتابهای درسی و غیردرسی یکجا محاسبه میشوند؛ در حالی که در پیمایشهای ایران فقط کتابهای غیردرسی لحاظ شدهاند.
مقایسه ایران با این کشورها نشان میدهد که کاهش کتابخوانی پدیدهای جهانی است و ایران برخلاف تصور رایج، از نظر زمانی که مردم صرف کتابخوانی برای لذت میکنند، در موقعیتی نزدیک به میانگین جهانی قرار دارد. وضعیت ایران حتی در مقایسه با برخی کشورها مانند ژاپن و کشورهای همسایه مطلوبتر است. در نتیجه، روایتهایی که ایران را در انتهای جدول جهانی کتابخوانی تصویر میکنند، بیش از آنکه بر پژوهشهای دقیق استوار باشند، محصول بازنماییهای رسانهایاند. همچنان که در خیلی از موضوعات تصویر بازنمایی شده از ایران چنان است که گویی در انتهای جدول است.
شاید چالش جدی ما، جمعیت بزرگ کتابنخوانهاست؛ کسانی که نه تنها کتاب نمیخرند، بلکه امکان یا انگیزه کافی برای پیوستن به چرخه کتابخوانی را پیدا نمیکنند.
۲۱۶۲۱۶










