حجتالاسلام محمد حائری شیرازی، استاد حوزه و دانشگاه و پژوهشگر قرآن و حدیث در یادداشتی که به مناسبت شهادت فاطمه زهرا (س) در اختیار ایسنا قرار داده است، نوشت: در آن روزگار که هنوز بوی عطر پیامبر در کوچههای مدینه میپیچید و دلها از فراق خاتم انبیا خون بود، بانویی آمد؛ بانویی که پدرش اشرف کائنات و همسرش ولیّ خدا بود. حضرت فاطمه زهرا(س) در مسجد پیامبر، در برابر جمع کثیری از مهاجر و انصار و خلیفه وقت، سخنرانیای کرد که تا امروز هر که آن را میشنود، اشک در چشمانش حلقه میزند و دلش به لرزه درمیآید. این سخنرانی به «خطبه فدکیه» مشهور شد، اما اگر با جان بخوانیمش، میفهمیم که فدک فقط بهانه بود؛ اصل سخن، دفاع از اسلام ناب محمدی و حقوق اهل بیت (س) بود.
آن روز، هنوز چهل روز از رحلت جانسوز رسول خدا (ص) نگذشته بود. باغ فدک که پیامبر در زمان حیاتشان به دخترشان بخشیده بودند، با استناد به روایتی که میگفت: «ما انبیا ارث نمیگذاریم»، از حضرت زهرا گرفته شد. بانوی اسلام با قلبی داغدار اما با زبان قرآن و منطق روشن به مسجد آمدند تا بگویند: این تصمیم با کتاب خدا و سنت پدرم سازگار نیست.
خطبه را با زیباترین حمد و ثنای الهی آغاز کردند؛ از یگانگی خدا گفتند، از نعمتهای بیپایانش، از اینکه خدا ما را آفرید تا او را بشناسیم و عبادت کنیم، از اینکه شکر نعمت، نعمت را افزون میکند و ناسپاسی، عذاب میآورد. سپس به نبوت رسیدند؛ شهادت دادند که محمد (ص) بنده و رسول خداست، برگزیده خدا، کسی که مردم را از تاریکی به نور آورد، با حکمت و پند نیکو دعوت کرد و جانش را فدای امت کرد. در همین بخش بود که از «برادرش» علی (ع) نام بردند و یادآوری کردند که او در همه سختیها کنار پیامبر بود و رابطه این دو، رابطهای وجودی و الهی است؛ جداییشان یعنی جدایی از خط راستین نبوت.
وقتی نوبت به فدک رسید، حضرت با آیات قرآن استدلال کردند: سلیمان از داود ارث برد، یحیی از زکریا ارث برد، آیات ارث در سوره نساء برای همه است. فرمودند: آیا خدا برای همه قانون ارث گذاشته ولی برای پیامبرش استثنا کرده؟ اینجا بود که خطبه از یک دفاع ساده حقوقی فراتر رفت؛ فدک فقط یک باغ نبود، فدک «شاخص» و «نماد» بود. اگر روشنترین حکم قرآن درباره ارث زیر پا گذاشته شود، احکام بزرگتر ولایت و امامت به طریق اولی قابل تحریف خواهند بود.
در این خطبه، حضرت زهرا (س) با زبان قرآن، دو تصویر کاملاً متفاوت از اسلام ساختند: یک اسلام که توحید، نبوت، ارث و حاکمیت در آن به هم پیوسته و بر محور اهل بیت است، و یک برداشت نوپدید که این پیوند را پاره میکرد و امت را به پراکندگی میکشاند. به همین دلیل است که خطبه نه فقط اعتراض به غصب فدک، بلکه دفاع از «اصل اسلام» بود؛ دفاع از اینکه بعد از پیامبر، جامعه باید با قانون خدا و شایستگانی که خدا و رسول برگزیدهاند، اداره شود.
در بخش پایانی، خطبه به مرثیهای جانسوز تبدیل شد. رو به قبر پدر کردند و فرمودند: «پدرجان! بعد از تو خورشید و ماه تیره شد، قوم تو پراکنده شدند، ای کاش پیش از تو مرده بودم…» سپس رو به مردم کردند و هشدار دادند که اگر راه حق را رها کنید، فتنهها خواهند آمد، دشمنان هجوم خواهند آورد و امت دوباره به جاهلیت بازخواهد گشت.
این خطبه فقط یک دفاع حقوقی نبود؛ درس زندگی بود، عهدنامهای بود، فریادی بود که هنوز هم در گوش تاریخ میپیچد. بانویی هجدهساله در برابر همه ایستاد و گفت: ما کتاب خدا و سنت پیامبر را رها نمیکنیم. همین ایستادگی بود که نامش را تا ابد زنده کرد. امروز که دوباره ایام فاطمیه رسیده و اشکهای ما برای مظلومیت بانوی دو عالم جاری است، خطبه فدکیه به ما یادآوری میکند که هر جا حق اهل بیت رعایت نشود، همان درد فدک دوباره تکرار میشود؛ هر جا قرآن و سنت نبوی کنار گذاشته شود، همان پراکندگی و تفرقه پدیدار میگردد؛ و هر جا بانویی مثل زهرا برای حق برخیزد، تاریخ هرگز او را از یاد نمیبرد.
خطبه فدکیه فقط یک سخنرانی تاریخی نیست، یک درس بزرگ است؛ دفاع از حق حتی اگر به شهادت بینجامد، در نهایت پیروز است. فدک رفت، اما صدای زهرا ماند؛ صدایی که تا قیامت در گوش آزادگان طنینانداز خواهد بود.
انتهای پیام










