از شب چَره قزوین چه میدانید؟
شب چره قزوین هنوز نفس میکشد؛ شالی از پشتبام آویزان میشود، خنچهای به خانه عروس فرستاده میشود و پای کرسی قصهها و شیرینیها روایت میشوند. در بلندترین شب سال، این سنت قدیمی نه تنها خاطرهها را زنده نگه میدارد، بلکه کودکان و بزرگتر ها را پای هم جمع میکند و قزوین را به قلب شب یلدا تبدیل میکند.
خلاصه خبر
به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، شب یلدا، یا همان شب چله، از دیرباز در فرهنگ ایرانی جایگاه ویژهای داشته است؛ شبی که بلندترین شب سال است و با خود نور، تاریکی و تولدی دوباره را به همراه میآورد. گرچه بسیاری از آیینهای کهن این شب امروز فراموش شدهاند، اما هنوز برخی رسوم پابرجاست؛ دورهمی خانوادهها، خوردن میوهها و خوراکیهای خاص، حافظخوانی و نقل قصههای کهن، نمونهای از آنهاست.به بهانه شب یلدا، گفتوگویی با علیرضا احمدی کارشناس حوزه تاریخ و فرهنگ و دبیر انجمن تاریخ قزوین ترتیب دادیم تا از گذشته تا امروز این شب را مرور کنیم.
ریشههای باستانی یلدا
به گفته احمدی، پیدایش یلدا به دوران باستان بازمیگردد. مردمان آن زمان برای فهم رویدادهای طبیعی و زندگی خود، باورهایی داشتند که با آن زندگی را آسانتر میکردند. یکی از این باورها، بلند شدن شبها در زمستان و کوتاه شدن روزها بود. ایرانیان باستان شب یلدا را زمان پیروزی روشنایی بر تاریکی میدانستند؛ جایی که زایش دوباره خورشید رخ میداد و نور بر اهریمن غلبه میکرد.با ورود اسلام، بسیاری از آیینها دستخوش تغییر و تلفیق با باورهای اسلامی شدند. شب یلدا نیز از این قاعده مستثنی نبود. احمدی میگوید: «در متون تاریخی از دوره قاجار به بعد، یلدا به عنوان شب چله شناخته میشود. باور اصلی حفظ شد، اما آیینها تا حدی متفاوت شدند و بسیاری از آنها به فراموشی سپرده شدند.»
شب چله در قزوین
در قزوین، شب چله پس از دوره اسلامی شکل گرفت و تقریبا شبیه به سایر نقاط ایران برگزار میشد، با این تفاوت که خوراکیها و محصولاتی که به آن منطقه وابسته بود، جایگاه ویژهای داشتند. احمدی میگوید: «بادام، گردو و پسته از میوههای اصلی شب یلدا در قزوین بودند، به ویژه در خانههای بزرگ که رسم بود هفت میوه شامل هندوانه، انار، خرمالو، بادام، پسته، گردو و انجیر خشک تهیه شود.» به دلیل نبود سردخانه، میوههای تابستانه عمدتاً خشک مصرف میشدند.غذاهای خاص این شب نیز شیرین بودند؛ هویج پلو، شیرین پلو و آش برنج با شیره از جمله غذاهایی بود که قزوینیها برای شام یلدا میپختند. بعضاً سبزی پلو با ماهی هم در منوی شب چله قرار میگرفت، اما عمده خوراکیها و آجیلها، شیرین و به اصطلاح «شب چره» نامیده میشدند.
اعتقادات جالب مردم قزوین
مردم قزوین باورهای خاصی به این شب داشتند که بیشتر برای کودکان تعریف میشد: «اگر ننه سرما گریه کند، باران میآید؛ اگر پنبه از لای لحافش بیرون بزند، برف میبارد و اگر گردنبند مرواریدش پاره شود و بریزد، تگرگ در راه است.»یکی از رسوم زنده اما قدیمی دیگر، فرستادن خنچه به خانه عروس بود؛ سینی پر از هفت قلم تنقلات، همراه طلا و پارچه که خانواده داماد برای خانواده عروس میفرستادند. این رسم هنوز در میان قزوینیهای اصیل حفظ شده است.طبق گفته احمدی، در گذشته دو رسم شب یلدا در قزوین رایج بود که امروز دیگر وجود ندارد:رسم شال انداختن: پسری که به دختری علاقه داشت، شال خود را از پشتبام خانه دختر آویزان میکرد و خانواده دختر، در صورت رضایت، هدیهای به شال میبستند.قاشقزنی: نوجوانان و جوانان با چادر بر سر، به خانهها میرفتند و با قاشق زدن، هدیههایی مثل نخود، کشمش، باسلق و خرما دریافت میکردند.رسم رفتن به خانه بزرگترها و جمع شدن دور کرسی نیز از رسوم قدیمی بود. مادربزرگها و پدربزرگها قصههای کهن و خاطرات خود را تعریف میکردند، تفالی به حافظ میزدند و نانهایی میپختند که تا آخر زمستان کفاف خانواده را دهد، به این نانها «چرک» میگفتند.
چله بزرگ و چله کوچک
قدیمیها دی تا ۱۰ بهمن را چله بزرگ و ۱۱ تا ۳۰ بهمن را چله کوچک مینامیدند. بین آنها هشت روز فاصله بود که به آن «چارچار» میگفتند و دوران بسیار سردی بود، معروف به «سرمای پیرزن کش».
آداب و معنای یلدا
در گذشته، مردم یک ساعت بعد از غروب شام میخوردند و خوراکیهای متعددی آماده میکردند و تا نیمه شب بیدار میماندند. یلدا نه فقط بلندترین شب سال از منظر علمی، بلکه نماد حرکت از تاریکی به روشنایی، تولد دوباره، امید و رهایی از مشکلات است. صله رحم، گفتوگو با بزرگترها، نقل قصههای تاریخی و خوراکیهای سنتی، آرامش درونی و هویت فرهنگی را تقویت میکند.#یلدا #شب_چله #شب_چره
10:15 - 30 آذر 1404
نظرات کاربران









