ایران تشنه سیاست‌های آبی است

کارشناسان معتقدند که مسئله آب در ایران بیش از آن‌که معطل باران باشد، محتاج تصمیمات مدیریتی درست و به هنگام است.

خلاصه خبر
گروه اقتصادی خبرگزاری فارس؛ چالش آب در ایران دیگر یک پیش‌بینی برای آینده نیست، بلکه واقعیتی است که در خشک شدن تالاب‌ها و جیره‌بندی آب در کلان‌شهرها خود را نمایان می‌سازد. برای ریشه‌یابی این مسئله و بررسی راهکارهای خروج از آن، در نشستی تخصصی با حضور سه تن از کارشناسان برجسته کشور به گفتگو نشستیم: دکتر حامد یزدیان، نماینده مجلس شورای اسلامی و کارشناس حوزه آب؛ دکتر حجت ورمزیاری، مدیرگروه کشاورزی و توسعه روستایی مرکز پژوهش‌های مجلس؛ و دکتر جهانگیر پرهمت، عضو هیئت علمی پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری. این گفتگو به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش است که چرا با وجود راهکارهای فنی و علمی، همچنان در چرخه معیوب مدیریت بحران گرفتاریم.فارس: آقای دکتر یزدیان، شما معتقدید ریشه بحران آب بیش از آنکه فنی باشد، به یک الگوی رفتاری در حکمرانی ما بازمی‌گردد. لطفاً این الگو و پیامدهای آن را با جزئیات بیشتری تشریح بفرمایید.دکتر یزدیان: «ببینید، ما در مدیریت منابع، خصوصاً آب، دقیقاً مانند یک «فرزند خانواده ثروتمند» رفتار کرده‌ایم. با این توهم که منابعمان لایتناهی است، هرگز زحمت بهینه‌سازی و تنظیم مسیر توسعه کشور را بر اساس محدودیت‌های واقعی به خود نداده‌ایم. ما قیف برنامه‌ریزی را کاملاً برعکس گرفته‌ایم. به جای اینکه بگوییم ما یک جمعیت ۸۰-۹۰ میلیونی با نیازهای مشخص داریم و باید ببینیم چطور با منابع محدودمان این نیازها را برآورده کنیم، گفتیم ما ۱۰۰ میلیارد متر مکعب آب داریم، حالا ببینیم با این آب چه کارهایی می‌توانیم بکنیم! نتیجه این تفکر، توسعه بی‌رویه کشاورزی در مناطقی شد که هیچ توجیهی نداشت.
در زمین‌های شیب‌دار کوهستانی، آب را با هزینه گزاف از رودخانه پمپاژ کردیم تا باغ بسازیم. این در حالی است که در تولید محصولات استراتژیک و حیاتی مثل گندم و جو که امنیت غذایی ما به آن وابسته است، دچار کمبودیم و به واردات وابسته‌ایم. اما همزمان، به یکی از صادرکنندگان اصلی صیفی‌جات و هندوانه تبدیل شده‌ایم. این الگوی معکوس، نتیجه مستقیم همان نگاه «بچه‌پولدار» به منابع آب زیرزمینی بوده که تصور می‌کردیم هیچ‌گاه تمام نمی‌شوند.»فارس: آقای دکتر ورمزیاری، این الگوی توسعه چه پیامدهای ملموسی در مقیاس سرزمینی داشته است؟ به نظر می‌رسد این روند به تمرکزگرایی دامن زده است.دکتر ورمزیاری: «دقیقاً. پیامد مستقیم این نگاه، «توسعه انگل‌وار» کلان‌شهرهاست. ما تمام امکانات اقتصادی، زیرساختی، آموزشی و رفاهی را در چند متروپل اصلی مثل تهران، اصفهان و مشهد متمرکز کردیم. این شهرها مانند یک آهنربای غول‌پیکر عمل کردند و تمام سرمایه‌ها و نخبگان را از شهرهای کوچک و مناطق روستایی به سمت خود کشیدند. در نتیجه، این کلان‌شهرها دچار انفجار جمعیت، فراتر از تاب‌آوری زیستی و ظرفیت منابع آبی خود شدند.
حالا که این هیولای جمعیتی ایجاد شده، برای تأمین آب آن به فکر راه‌حل‌های اضطراری، پرهزینه و مناقشه‌برانگیزی مثل انتقال آب بین‌حوضه‌ای افتاده‌ایم که خود باعث ایجاد تنش‌های اجتماعی و نابودی حوضه‌های مبدأ می‌شود. سؤال اساسی این است که چرا باید حکمرانی سرزمینی ما به گونه‌ای عمل کند که خود را در چنین گوشه رینگی قرار دهد؟ ما سندی به نام سند آمایش سرزمین داریم که بر «توزیع متوازن جمعیت و فعالیت» تأکید می‌کند، اما عملکرد ما در چند دهه گذشته دقیقاً در نقطه مقابل آن بوده است. ما شهرها را چاق و فربه کرده‌ایم و حالا برای زنده نگه داشتن این موجودات عظیم‌الجثه، در حال قربانی کردن کل پیکره سرزمین هستیم.»فارس: در این میان، نقش وزارت نیرو به عنوان متولی اصلی آب، همواره مورد نقد بوده است. آقای دکتر ورمزیاری، شما به تعارض منافع ساختاری در این وزارتخانه اشاره دارید. این تعارض منافع در عمل چگونه خود را نشان می‌دهد؟دکتر ورمزیاری: «مشکل اصلی این است که وزارت نیرو به عنوان متولی آب، جایگاه خود را به عنوان یک «قاضی بی‌طرف» در توزیع این منبع حیاتی از دست داده و تبدیل به یک «بنگاه اقتصادی» شده که درآمدش به فروش آب گره خورده است. این یک تعارض منافع آشکار و ویرانگر است. برای مثال، شرکت‌های آب و فاضلاب ما به جای اینکه پساب تصفیه‌شده را با قیمت مناسب به صنایع بفروشند تا آب شیرین برای شرب و محیط زیست حفظ شود، ترجیح می‌دهند همان آب شیرین گران‌بها را به صنعت بفروشند، چون درآمدزایی بیشتری برایشان دارد. نمونه تلخ‌تر، رفتار دوگانه در شرایط خشکسالی است.
وزارت نیرو از یک سو پروانه چاه کشاورز خرده‌مالکی که گندم و جو برای امنیت غذایی کشور تولید می‌کند را به بهانه کمبود آب تعدیل می‌کند، اما در همان حوضه آبریز، چشم خود را بر ویلاهای غیرمجازی که استخرشان را با آب شرب پر می‌کنند می‌بندد یا حتی به آن‌ها آب می‌فروشد، چون پول بیشتری پرداخت می‌کنند. این رفتار، اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی را نابود می‌کند. وقتی دولت خود با اجرای پروژه‌هایی مثل سدسازی، حقابه چاه‌های قدیمی و قانونی کشاورزان را کاهش می‌دهد و هیچ خسارتی هم پرداخت نمی‌کند، در واقع خود عامل اصلی سوق دادن مردم به سمت حفر چاه‌های غیرمجاز می‌شود.»فارس: آقای دکتر یزدیان، شما هم به اشتباهات ساختاری در نظام برنامه‌ریزی وزارت نیرو اشاره کردید. لطفاً در مورد تغییر «نظام تقسیم» به «نظام تخصیص» و قوانین اجرا نشده بیشتر توضیح دهید.دکتر یزدیان: «بله، یکی از بزرگترین خطاهای استراتژیک ما، کنار گذاشتن الگوهای تاریخی و هوشمندانه‌ای مانند «نظام تقسیم» بود که در طومار شیخ بهایی برای زاینده‌رود تجلی یافته بود. در آن نظام، سهم هر فرد یا گروه، «درصدی» از آب موجود در همان سال بود. اگر سال پرآب بود، همه سهم بیشتری می‌بردند و اگر خشکسالی بود، سهم همه به نسبت کم می‌شد. این یک نظام عادلانه و منطبق بر طبیعت بود. ما این را با «نظام تخصیص حجمی ثابت» جایگزین کردیم. یعنی برای صنایع، باغ‌های بزرگ و کشت‌وصنعت‌ها یک حجم ثابت و تضمین‌شده تعریف کردیم. نتیجه فاجعه‌بار آن این است که در سال کم‌بارش، وقتی حجم آب رودخانه نصف می‌شود، مصرف‌کنندگان بالادستی و قدرتمند سهم کامل خود را برمی‌دارند و این کشاورز خرده‌پای پایین‌دستی است که با رودخانه‌ای خشک مواجه می‌شود و تمام هستی‌اش نابود می‌شود.
این سیاست عملاً تولیدکنندگان کالاهای اساسی و امنیت غذایی را قربانی می‌کند. این ناکارآمدی فقط به اینجا ختم نمی‌شود. ما در سال ۱۳۹۴ «قانون بهینه‌سازی مصرف آب شرب» را مصوب کردیم که وزارت نیرو را موظف می‌کرد سالانه ۱٪ از تلفات شبکه را کاهش دهد و استفاده از تجهیزات کاهنده مصرف را اجباری کند. امروز پس از گذشت یک دهه، این قانون حیاتی همچنان روی زمین مانده و توسط متولی اصلی آن اجرا نشده است. این نشان‌دهنده یک رخوت و بی‌عملی سیستمی است.»فارس: در برنامه هفتم توسعه، بندی مبنی بر افزایش ۱۵ درصدی استحصال آب از طریق آبخیزداری گنجانده شده بود. آقای دکتر پرهمت، با توجه به برخی مخالفت‌ها در دولت برای اجرای این ماده و غیرقابل اجرا خواندن آن، آیا این هدف واقع‌بینانه است و آبخیزداری چگونه می‌تواند به حل بحران کمک کند؟دکتر پرهمت: «آن هدف ۱۵ درصدی کاملاً علمی، کارشناسی و عملیاتی است و جای تعجب دارد که با آن مخالفت می‌شود. متأسفانه یک تصور غلط رایج شده که آبخیزداری را با سدسازی‌های کوچک که جریان رودخانه را قطع می‌کنند، یکی می‌دانند. این اشتباه است. آبخیزداری واقعی، مدیریت یکپارچه خاک، آب و پوشش گیاهی در «بالادست» حوضه آبریز است. ببینید، ما به دلیل تخریب مراتع و جنگل‌ها، حدود ۱۵٪ افزایش تبخیر از سطح خاک داریم. این آبی است که قبل از تبدیل شدن به رواناب، بخار شده و از دست می‌رود. با عملیات آبخیزداری می‌توانیم این آب را حفظ کنیم. مهم‌تر از آن، بحث سیلاب‌هاست. سیلاب‌ها منابع آبی عظیمی هستند که ما نه تنها از آن‌ها استفاده نمی‌کنیم، بلکه اجازه می‌دهیم خسارت‌های جانی و مالی هنگفت به بار آورند و خاک حاصلخیز ما را بشویند و به دریا بریزند.
فقط در سیلاب‌های اخیر بلوچستان جنوبی، حدود ۷ میلیارد متر مکعب آب از دست رفت. راهکار، ذخیره این سیلاب‌ها در زیر زمین از طریق تغذیه مصنوعی آبخوان‌ها و سدهای زیرزمینی است. وقتی آب در زیر زمین ذخیره شود، تبخیر آن تقریباً به صفر می‌رسد و می‌توان از آن در سال‌های خشکسالی برای جبران کسری مخازن، مقابله با فرونشست و تأمین حقابه محیط زیست استفاده کرد. این دقیقاً برعکس کاری است که ما با ساختن سدهای بزرگ در پایین‌دست و مناطق گرمسیری برای تولید برق انجام دادیم که سالانه حدود ۴ میلیارد متر مکعب تبخیر دارند. ما در ۳۷ ایستگاه تحقیقاتی آبخیزداری و آبخوانداری در سراسر کشور این روش‌ها را با موفقیت اجرا کرده‌ایم و ثابت شده که کاملاً مؤثر است.»فارس: آقای دکتر پرهمت، شما بر نقش مشارکت مردمی هم تأکید دارید. آیا راهکارهای فنی به تنهایی کافی هستند؟دکتر پرهمت: «قطعاً خیر. بزرگترین حلقه مفقوده در تمام طرح‌های مدیریت آب ما، «مردم» و جوامع محلی هستند. ما نمی‌توانیم در تهران بنشینیم و برای کشاورز سیستان یا خوزستان به صورت دستوری تعیین کنیم که چه چیزی بکارد یا نکارد. این رویکرد از بالا به پایین بارها شکست خورده است. اصلاح الگوی کشت و مدیریت بهینه منابع باید با مشارکت واقعی خود بهره‌برداران و بر اساس دانش بومی و شرایط محلی آن‌ها صورت گیرد. وقتی کشاورز در فرآیند تصمیم‌گیری مشارکت داشته باشد، خود را مالک و حافظ آن طرح می‌داند و با تمام وجود برای موفقیت آن تلاش می‌کند. این مشارکت باعث می‌شود خود مردم به بهترین کنترل‌کنندگان منابع تبدیل شوند.
سپردن مدیریت به تشکل‌های آب‌بران محلی، بهترین تضمین برای اجرای عدالت و پایداری منابع است. ما باید از نگاه دستوری و مهندسی‌زده صرف فاصله بگیریم و به سمت یک مدیریت مشارکتی و اجتماعی حرکت کنیم.»فارس: آقای دکتر یزدیان، اغلب گفته می‌شود برای حل بحران آب باید کشاورزی را محدود کرد. اما از سوی دیگر بحث بهره‌وری و اقتصاد آب مطرح است. راهکار عملی در این حوزه چیست؟دکتر ورمزیاری: «تقابل «امنیت آبی» و «امنیت غذایی» یک دوگانه دروغین است. راهکار، تعطیلی کشاورزی نیست، بلکه یک انقلاب در بهره‌وری و واقعی کردن اقتصاد آب است. در بخش کشاورزی، متوسط تولید گندم آبی ما حدود ۴ تن در هکتار است، در حالی که کشاورزان نمونه با مدیریت صحیح به تولید ۶ تا ۸ تن و حتی بیشتر می‌رسند. اگر ما با آموزش، ترویج و سرمایه‌گذاری هدفمند، این متوسط را فقط به ۶ تن برسانیم، نه تنها در مصرف آب صرفه‌جویی عظیمی کرده‌ایم، بلکه نیاز کشور به واردات گندم را نیز برطرف می‌کنیم. در بخش شرب شهری، سرانه مصرف ما حدود ۲۵۰ لیتر در روز است که بسیار بالاست. تجربه نشان داده افزایش پلکانی قیمت، مصرف اقشار مرفه را کاهش نمی‌دهد. راهکار، تعریف یک سقف مصرف منطقی است؛ مثلاً مشابه الگوی بنزین، یک سهمیه مشخص (مثلاً ۶۰ لیتر به ازای هر نفر در روز) با نرخ یارانه‌ای تعریف شود و مصارف بالاتر با قیمت تمام‌شده واقعی محاسبه گردد. و اما در مورد اقتصاد آب؛ امروز ارزش واقعی هر متر مکعب آب در فلات مرکزی ایران حدود ۴۰۰ هزار تومان است، در حالی که کشاورز برای آن کمتر از ۵۰-۶۰ تومان می‌پردازد! این یعنی آب تقریباً رایگان است و انگیزه‌ای برای صرفه‌جویی وجود ندارد. تعرفه‌ها باید این تفاوت را معنادار کنند.
دولت باید پا را فراتر بگذارد و آب صرفه‌جویی شده توسط کشاورز را با قیمت تشویقی از او «بخرد». آنگاه کشاورز متوجه می‌شود که صرفه‌جویی در آب، برایش سود اقتصادی مستقیم دارد.»فارس: به عنوان کلام پایانی، مهم‌ترین درسی که باید از بحران امروز برای آینده بگیریم چیست؟دکتر پرهمت: «مهم‌ترین درس، لزوم «آینده‌پژوهی» و تطبیق با واقعیت‌های جدید است. ما باید بپذیریم که به دلیل تغییر اقلیم، رژیم بارش کشور ما از یک رژیم «برف‌محور» که آب را به صورت طبیعی در کوهستان‌ها ذخیره می‌کرد، به یک رژیم «باران‌محور» با بارش‌های سیلابی و ناگهانی تغییر کرده است. این یک واقعیت است که دیگر بازگشت‌ناپذیر است. ما نمی‌توانیم با ابزارها و تفکرات ۵۰ سال پیش، با چالش‌های امروز و فردای اقلیم مواجه شویم. باید نظام بهره‌برداری، نظام ذخیره‌سازی و کل زیرساخت‌های آبی کشور را با این واقعیت جدید تطبیق دهیم و از همین امروز برای سناریوهای آینده برنامه‌ریزی کنیم، نه اینکه منتظر وقوع بحران بعدی بمانیم و سپس به صورت واکنشی عمل کنیم.»
دکتر یزدیان: ما در حال حاضر تعداد زیادی شرکت‌های دانش بنیان و گروه های پزوهشی داریم که خلاقیت ها و نوآوری های متعددی در زمینه بهینه‌سازی مصرف آب و دیگر نیازهای صنعت کشاورزی دارند. اما به سراغ آنها نرفته ایم. بایستی توجه بیشتری به این نخبگان حوزه کشاورزی داشته باشیم. در پایان نیز می‌خواهم بر مظلوم‌ترین و در عین حال حیاتی‌ترین بخش این معادله تأکید کنم: «حقابه بخش محیط زیست». ما ساعت‌ها در مورد آب شرب، صنعت و کشاورزی بحث می‌کنیم، اما حق حیات رودخانه‌ها، تالاب‌ها و سفره‌های آب زیرزمینی که ستون فقرات سرزمین ما هستند، به راحتی نادیده گرفته می‌شود. وزارت نیرو به عنوان متولی، تقریباً هیچ‌گاه به این بحث ورود جدی نمی‌کند. خشک شدن تالاب‌ها و رودخانه‌ها فقط یک ضایعه محیط زیستی نیست.#آب#خشکسالی#کشاورزی#بحران_آب
20:40 - 3 دی 1404
نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ