به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از جماران، دکتر هادی خانیکی در نشست منطقهای حزب توسعه ملی ایران که با عنوان «چه باید کرد؟» در موسسه حکمت و فلسفه ایران برگزار شد، با اشاره به اینکه چهارم دی در تقویم ایران به عنوان «روز ملی آینده» نامگذاری شده است، گفت: جامعه ایران از گذشته خود بریده است، از آینده بیم دارد و در بین این دو، به مرحله روزمرگی رسیده است. جامعه ایران در طی ۳۰ سال اخیر، به جامعهای متکثر و سیال تبدیل شده که فاقد ساختارهای حزبی و مدنی است.
وی افزود: من ایام کنونی یعنی زمستان ۱۴۰۴ را «اکنون خطیر ایران» مینامم که بحرانها در هم تنیده شده است. ما یک پدیده مطلق اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نداریم و جامعه با فرسایش اقتصادی، روانی و ارتباطی دست و پنجه نرم میکند. در چنین شرایطی، سیاستورزی دیگر نمیتواند شکل عادی خود را داشته باشد و در حقیقت، به معنای اجتماعیشدن سیاست است.
این استاد دانشگاه با اشاره به مشخصههای وضعیت کنونی ایران، اظهار کرد: اکنون از یک طرف با فردیت شکننده و از طرف دیگر با گسستهای بیننسلی مواجهیم. البته ما نیز به موازات نسل z تغییر کردهایم، کما اینکه میبینیم برخی از کسانی که زمانی پیشگام انقلاب بودند، اکنون از آن زده شدهاند. کاهش تابآوری و تحمل اجتماعی نیز از دیگر ویژگیهای وضعیت کنونی است و نشان میدهد جامعه سرشار از خشم شده است. به علاوه، مرجعیتهای سنتی سیاسی و اجتماعی تضعیف شدهاند و میدان سیاست از نهادها به زیستجهان مردمی تغییر یافته است. اینها همه تغییراتی است که رخ داده و اگر اصلاحطلبی بخواهد با رویه دیروز ادامه دهد، نمیتواند با جامعه همزبان شود.
خانیکی با اشاره به نارضایتی طبقه متوسط، اضافه کرد: این طبقه همواره پایگاه آزادیخواهی و اصلاحطلبی بوده است. اما اکنون در حال فروریختن و پیوستن به طبقات پایین است. در حقیقت کسانی که زمانی زندگی نسبتا خوبی داشتند، اکنون فقیر شدهاند و لذا خشمگین اند. عمده خودکشیهای چند سال اخیر نیز در میان همین طبقه رخ داده است. این طبقه احساس سقوط میکند، زیرا به شدت خود را در معرض تبعیض میبیند. اساسا ریشه اصلی نارضایتی در ایران، تبعیض است. طبقه متوسط ایران، آینده را مبهم و سیاست را کماثر میداند و به وعدهها هم بیاعتماد شده است. لذا اگر اصلاحطلبی نتواند زبان تازهای برای تعامل با این طبقه پیدا کند، پایگاه خود را از دست میدهد.
وی با بیان اینکه امروز با ناترازی ارتباطی و بحران شنیده نشدن مواجهیم، گفت: این از عمیقترین بحرانهای امروز است. مردم و حکومت صدای یکدیگر را نمیشنوند. مردم هیچ کدام از مشکلات حاکمیت و حتی بیپولی دولت را باور نمیکنند. گفتوگو جای خود را به بیانیه و اعلام موضع داده است. اصلاحطلبان نیز با بدنه اجتماعی خود فاصله گرفتهاند و در شنیدن انتقادات ضعیف اند. در امتداد این موضوع، با فرسایش همبستگی و سرمایه اجتماعی مواجهیم که در کاهش امید به آینده و نرخ پایین مشارکت خود را نشان داده است. اصلاحطلبی باید نقش خود را در ترمیم این وضعیت تعریف کند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب با بیان اینکه سیاستورزی اصلاحطلبانه باید بداند که گفتوگو با جامعه و تلاش برای رفع تبعیض، بر گفتوگو با حاکمیت مقدم است، افزود: زبان اصلاحطلبی باید صادقانهتر شود. امروز مسأله اصلاحطلبی، چگونگی ماندن در سیاست نیست، بلکه ماندن در جامعه است و سیاست را هم باید در خدمت همین موضوع بداند، زیرا اگر اصلاحطلبی نتواند زبان جدید و چندوجهی جامعه را بفهمد، به یک خاطر سیاسی تبدیل خواهد شد.
خانیکی تصریح کرد: مسائل پیشروی ما، راهحل سادهای ندارد و هیچ جریان سیاسی دارای نسخهای شفابخش نیست و گفتوگو با پایین و جلب مشارکت تمام جامعه، تنها راهحل ممکن است. حاکمیت باید تصمیماتی را برای حل مشکلات بگیرد که نظرات تمام جامعه را تامین کند، نه اینکه تصمیمی را بگیرد و سعی در قانعسازی مردم برای اجرای آن داشته باشد. خود ما اصلاحطلبان نیز باید زبان خود را تغییر دهیم و فکر نکنیم با واژگان تند میتوانیم نظر جامعه را جلب کنیم. در شرایطی که ما اصلاحطلبان نمیتوانیم انقلاب کنیم و نباید هم به این سمت برویم، پس زبانمان هم نباید انقلابی باشد.
۲۱۶۲۱۶









