طرح «من شهردارم»؛ کاریکاتور مشارکت اجتماعی
یکی از روشنترین نشانههای عقبگرد در دوره ششم شورای شهر تهران، حذف آگاهانه نهادهای مشارکت محلی انتخابی و بیعملی عامدانه در قبال شورایاریها بود. نهادی که با وجود ضعفها و چالشهای حقوقی که داشت، بیش از دو دهه بهعنوان تنها تجربه نیمبندِ مشارکت محلهای انتخابی در تهران عمل کرده بود. این بیعملی، بیش از هر چیز، نشانه بیاعتمادی عمیق متصدیان این دوره به مشارکت سازمانیافته شهروندان است.
یکی از روشنترین نشانههای عقبگرد در دوره ششم شورای شهر تهران، حذف آگاهانه نهادهای مشارکت محلی انتخابی و بیعملی عامدانه در قبال شورایاریها بود. نهادی که با وجود ضعفها و چالشهای حقوقی که داشت، بیش از دو دهه بهعنوان تنها تجربه نیمبندِ مشارکت محلهای انتخابی در تهران عمل کرده بود. این بیعملی، بیش از هر چیز، نشانه بیاعتمادی عمیق متصدیان این دوره به مشارکت سازمانیافته شهروندان است.
با این حال، از سال ۱۴۰۰ به بعد که ازقضا شورا، شهرداری و اغلب نهادهای تصمیمگیر همراستا بودند، نهتنها هیچ تلاشی برای حل مشکل قانونی شورایاریها صورت نگرفت، بلکه عملا این نهاد به حاشیه رانده شد. در عوض، تلاش شد نهادهای انتصابی، از بالا به پایین و کنترلشده ایجاد شود؛ در قالبهایی همچون هیئتامنای محله، قرارگاههای محلهمحور، مجمع نخبگان محلات، شبکه معتمدین، شوراهای مشورتی و اخیرا یک طرح نمایشی و البته پرهیاهو به نام «من شهردارم». این طرح برخلاف آنچه تبلیغ شده است، نه یک برنامه مشارکتی نوآورانه، بلکه جایگزین نمایشیِ فقدان نهادهای واقعی مشارکت است. طرحی که فرم مشارکت را حفظ میکند، اما محتوا، قدرت و معنا را از آن تهی میسازد. شهروند در این طرح نه مسئله را تعریف میکند، نه درباره اولویتها چانهزنی میکند و نه امکان نظارت دارد؛ او صرفا میان گزینههایی رأی میدهد که از پیش، در جایی بیرون از محله و خارج از اراده جمعی شهروندان طراحی شدهاند. هفته گذشته، اجرای دور چهارم «من شهردارم» با تبلیغاتی گسترده و پرهزینه آغاز شد. آقای زاکانی مدعی شده است که در دورههای قبلی، حدود دو میلیون نفر در این طرح مشارکت کردهاند. این ادعا اما با واکنش اعضای شورای شهر مواجه شده که شهرداری را به آمارسازی متهم کردهاند. پاسخ رسمی شهرداری، استناد به وجود «شماره موبایل شرکتکنندگان» بود؛ پاسخی که از یک واقعیت نگرانکنندهتر پرده برمیدارد.
بنا بر روایتهای مکرر شهروندان، ثبت و گردآوری این شمارهها نه حاصل مشارکت داوطلبانه، بلکه نتیجه اخذ اطلاعات شخصی است. در موارد متعددی، شمارهتلفن افراد به بهانههایی مانند بلیت رایگان، خدمات سلامت مانند تست قند خون، یا سایر مشوقها دریافت شده و سپس بدون رضایت آگاهانه، در سامانه «من شهردارم» ثبت شده است. در واقع به جای آنکه با یک مشارکت واقعی روبهرو باشیم، شاهد نوعی سازماندهی پرهزینه برای استخراج و ثبت شمارههای تلفن همراه مردم برای تکمیل و ارائه آمار نجومی هستیم؛ حال آنکه خروجی کار کاملا پوچ و غیرمردمی است. ابعاد مسئله زمانی نگرانکنندهتر میشود که پای کودکان و مدارس به میان میآید. گزارشهای متعدد رسانههای شهری نشان میدهد که شهرداری از طریق مدارس با وعده مسابقه و جایزه، دانشآموزان را وارد این فرایند کرده و از آنان خواستهاند تا والدین خود را وادار کنند که در طرح «من شهردارم» ثبتنام کنند.
کاری که هیچ ربط و نسبتی با آموزش شهروندی و مشارکت اجتماعی ندارد، بلکه سوءاستفادهای آشکار از موقعیت نهادی مدرسه و خدشه به اعتبار آن نزد کودک و خانواده است؛ صرفا با هدف اینکه شهرداری بتواند آمار مورد نظر خود را تولید کند. همزمان، به گفته اعضای شورا و فعالان حوزه مدیریت شهری، کارکنان نواحی شهرداری نیز ناچار شدهاند در معابر عمومی، با روشهایی خاص، مردم را به ثبتنام در این طرح ترغیب کنند. بهگونهای که این رفتار، نهتنها برای شهروندان، بلکه برای کارکنان شهرداری نیز تحقیرکننده و فرساینده شده است و آنها خود را به عنوان ابزار اجرای یک نمایش مشارکتی تقلیلیافته میبینند. از منظری جامعهشناسانه، پروژه «من شهردارم» نمونه کلاسیک یک مشارکت نمایشی و غیرواقعی است: مشارکتی از بالا، جهتدهیشده و بیخطر برای مدیران. مشارکتی که بهجای توانمندسازی شهروند، او را به عدد، داده و نمودار تقلیل میدهد.
اما مسئله صرفا ناکارآمدی یک طرح نیست، بلکه اشکال اصلی در جایگزینی آگاهانه نهادهای دموکراتیک با نمایشهای پرهزینه است. وقتی مشارکت واقعی حذف میشود، ناگزیر باید ادای آن را درآورد و «من شهردارم» دقیقا تصویری از همین ادا و اطوار است: پرزرقوبرق، هزینهبر و نهایتا تهی از معنا. مشارکتی که نه قدرت میسازد، نه اعتماد و نه شهروند، بلکه فقط آمار تولید میکند.
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.








