ماجرای پَرش دلار از ۳ زاویه متفاوت
بازار ارز هر روز با یک خبر جدید ملتهبتر میشود اما ریشه این آشفتگی نه در شایعه است و نه صرفاً سفتهبازی؛ سرنخ ما را به یک جلسه غیرعلنی میان دولت و مجلس میبرد.
خلاصه خبر
گروه اقتصادی خبرگزاری فارس؛ بازار ارز مدام با خبر افزایش قیمت دلار همراه است اما پیگیری ما از یک جلسه غیرعلنی شروع شد؛ جلسهای میان اعضای اقتصادی دولت و مجلس، پشت درهای بسته؛ خروجی رسمی نداشت اما یک جمله کوتاه از دل همان جلسه، کافی بود تا سرنخ باز شود: «ورود ارز نفتی به کشور دچار اختلال شده است».یک نماینده مجلس با اطمینان گفت: ۶.۷ میلیارد دلار از ارز نفتی کشور برنگشته است.عدد بزرگ بود؛ آنقدر بزرگ که نتوان از کنارش ساده عبور کرد. ما تصمیم گرفتیم مسیر این دلارها را دنبال کنیم؛ نه با یک منبع، بلکه با کنار هم گذاشتن روایتهای همه مسئولان و صاحبنظران.
ایستگاه اول: وزارت نفتدر وزارت نفت، روایت متفاوت بود. آمار رسمی به خبرنگار فارس نشان داده شد که میگفت: تا پایان آذر امسال، حدود ۲۲ میلیارد دلار فروش نفت ثبت شده اما از این رقم، کمتر از ۲ میلیارد دلار ارزی است که «سررسید شده اما هنوز وارد کشور نشده».مسئولان وزارت نفت تأکید میکردند وقتی یک «تراستی» در قالب یک بانک خارجی تأیید میدهد که پول نفت نشسته، وزارت نفت موضوع را به بانک مرکزی اعلام میکند و از آن لحظه به بعد، بانک مرکزی ارز را به مصارف تخصیص میدهد.به زبان ساده، پول هست، روی کاغذ نشسته، اما شاید هنوز در دسترس نیست اما اگر پول نشسته، چرا بازار ارز اینطور بههم ریخته؟
ایستگاه دوم: بانک مرکزیدر بانک مرکزی، توپ به زمین دیگری افتاد. پاسخ روشن بود: نظارت بر بازگشت ارز نفتی، وظیفه بانک مرکزی نیست. این مسئولیت، به گفته آنها، بر عهده: یک شرکت در یک وزارتخانه دیگر و یک کمیته در یک نهاد بالادستی است. مسئولان دربانک مرکزی فقط یک نکته را تأیید کرد که ارز نفتی امسال کمتر از سال گذشته است، بدون اعلام عدد اما عدد مهمتری هم مطرح شد؛ عددی که کمتر دربارهاش صحبت شده بود، امسال حدود ۱۰ میلیارد دلار از ارز صادرات غیرنفتی که باید برمیگشت، برنگشته است.همین یک جمله، تصویر را کاملتر کرد: بازاری که عرضهاش کم شده، اما تقاضایش نه.بانک مرکزی، در دفاع از خود، به دو مصوبه دولتی اشاره کرد: سیاست ۹۰-۱۰ و واردات بدون انتقال ارز، بهزعم آنها، این دو تصمیم، عملاً فشار تقاضا را بالا برده و به افزایش قیمت دلار دامن زده است.
ایستگاه سوم: کارشناساندر این نقطه، روایتها از عدد عبور میکند و به «انتخاب» میرسد. مجید شاکری مسئله را بیپرده میگوید: نمیشود هم انتظار کنترل قیمت ارز داشت، هم واردات را کاملاً باز گذاشت. اگر کنترل قیمت هدف است، ناچار باید واردات را محدود کرد. دولت باید یکی را انتخاب کند.رضا نیکقدم مسئله را یک پله بالاتر میبرد، دولت هنوز تصمیم نگرفته چه نظام ارزی میخواهد؛ شناور یا تثبیتی. الان ما داریم هزینه همین بیتصمیمی را میدهیم.محمدرضا عباسی روی ضلع روانی ماجرا دست میگذارد: بازار فقط با عدد نمیچرخد، وقتی چشمانداز داده نمیشود و خبرهای منفی مدام پمپاژ میشود، رفتار بازار هم هیجانی و پیچیدهتر میشود.در این پرونده، یک مقصر نداریم؛ اما همه یک تکه از پازلاند. بخشی از ارز نفتی، یا برگشته یا در مسیر است؛ بخشی از ارز غیرنفتی، اصلاً برنگشته؛ سیاستهای وارداتی، تقاضا را بالا بردهنظام ارزی، بیتصمیم مانده؛ روایتهای رسمی، با هم همخوان نیستند.نتیجه؟ دلاری که روی کاغذ هست، اما در بازار نیست و بازاری که در خلأ تصمیم، راه خودش را میرود. این ماجرا یک «شایعه ارزی» نیست، یک «حمله سفتهبازانه صرف» هم توان برهم زدن بازار به این شکل را ندارد؛ این شرایط درحال حاضر محصول زنجیرهای از اختلالها، تعویقها و انتخابهای ناتمام است.#بازار_ارز#دلار#گرانی_دلار
18:35 - 7 دی 1404
نظرات کاربران





