ریل نجات تهران
حملونقل ریلی حومهای به سیستمهای ریلی مسافری گفته میشود که میان مناطق شهری مرکزی و مناطق حومهای یا شهرستانهای اطراف بهطور منظم و با سرعت متوسط در رفتوآمد هستند. این نوع حملونقل یکی از ارکان پایداری، کاهش ترافیک بزرگشهرها و توسعه اقتصادی منطقهای است که در بسیاری از کلانشهرهای جهان به کار گرفته شده. حملونقل ریلی حومهای به سامانههایی اطلاق میشود که اتصال منظم، پرتکرار و قابلاعتماد میان شهر مرکزی و شهرها یا سکونتگاههای پیرامونی را برقرار میکنند و معمولا مسافتهایی بیش از مترو و کمتر از راهآهن بینشهری را پوشش میدهند.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
میثم بصیرت- محقق مدیریت شهری: حملونقل ریلی حومهای به سیستمهای ریلی مسافری گفته میشود که میان مناطق شهری مرکزی و مناطق حومهای یا شهرستانهای اطراف بهطور منظم و با سرعت متوسط در رفتوآمد هستند. این نوع حملونقل یکی از ارکان پایداری، کاهش ترافیک بزرگشهرها و توسعه اقتصادی منطقهای است که در بسیاری از کلانشهرهای جهان به کار گرفته شده. حملونقل ریلی حومهای به سامانههایی اطلاق میشود که اتصال منظم، پرتکرار و قابلاعتماد میان شهر مرکزی و شهرها یا سکونتگاههای پیرامونی را برقرار میکنند و معمولا مسافتهایی بیش از مترو و کمتر از راهآهن بینشهری را پوشش میدهند. این سامانهها ستونفقرات جابهجایی روزانه نیروی کار در کلانشهرهای بزرگ محسوب میشوند. در ادبیات برنامهریزی حملونقل، ریلی حومهای نه صرفا یک پروژه زیرساختی، بلکه ابزاری برای مدیریت رشد شهری، تعادل فضایی اشتغال و سکونت و تحقق عدالت دسترسی تلقی میشود. از حاشیه تا قلب شهر، حملونقل ریلی حومهای میتواند معادله زیست و جابهجایی در تهران را بهطور بنیادین دگرگون کند. این شبکه با پیونددادن منظم، سریع و ایمن شهرهای پیرامونی به هسته پایتخت، امکان آن را فراهم میکند که میلیونها شهروند بدون وابستگی به خودروی شخصی، به فرصتهای شغلی، آموزشی و خدماتی دسترسی داشته باشند و در عین حال فشار جمعیتی، ترافیکی و زیستمحیطی از مرکز شهر کاسته شود.
ریلی حومهای نهتنها زمان و هزینه سفرهای روزانه را کاهش میدهد، بلکه با ارتقای امنیت، قابلیت پیشبینی سفر و عدالت دسترسی، کیفیت زندگی را در مقیاس کلانشهری بهبود میبخشد و سکونت پایدار در شهرهای پیرامونی را به گزینهای واقعی و جذاب بدل میکند. در چنین چارچوبی، تهران از کلانشهری خودرومحور و متراکم به سامانهای متوازن، انسانیتر و تابآورتر حرکت میکند؛ سامانهای که در آن حاشیه دیگر حاشیه نیست، بلکه بخشی زنده و پیوسته از قلب تپنده شهر به شمار میآید.
تجارب جهانی حملونقل ریلی حومهای
در شهرهایی مانند برلین، مونیخ و وین، سامانههای S-Bahn بهعنوان شبکههای ریلی حومهای پرتردد عمل میکنند که با فرکانس بالا، زمانبندی دقیق و اتصال مستقیم به هسته شهری طراحی شدهاند. ویژگی کلیدی این سامانهها، یکپارچگی کامل نهادی، تعرفهای و اطلاعاتی با مترو، تراموا و اتوبوس است. مطالعات نشان میدهد که این سیستمها نقش تعیینکنندهای در کاهش سهم خودروی شخصی و تثبیت الگوی توسعه فشرده شهری داشتهاند.
مدل ترکیبی ترام–ریل: تجربه کارلسروهه
مدل کارلسروهه در آلمان نمونهای نوآورانه از تلفیق خطوط ریلی حومهای با شبکه تراموای شهری است. در این مدل، قطارها بدون نیاز به تعویض وسیله، از خطوط راهآهن منطقهای وارد بافت مرکزی شهر میشوند. این راهبرد باعث کاهش زمان سفر، افزایش جذابیت حملونقل عمومی و صرفهجویی قابلتوجه در سرمایهگذاری زیرساختی شده است.
تجربه حملونقل ریلی حومهای در لندن
لندن یکی از نمونههای موفق جهان در توسعه حملونقل ریلی حومهای به شمار میآید. سیستم London Overground و شبکه حومهای Thameslink با هدف ارتقای دسترسی مناطق پیرامونی به مرکز شهر و کاهش فشار بر شبکه حملونقل شهری طراحی شده است. این شبکه ریلی شامل خطوط متعددی است که با اتصال به مترو، اتوبوس و شبکه ریلی ملی، امکان سفر یکپارچه و بدون مشکل برای مسافران حومهای را فراهم میکند.
یکی از ویژگیهای کلیدی تجربه لندن، یکپارچگی مدیریت، برنامهریزی و بلیتگذاری است. مسافران میتوانند با استفاده از کارت Oyster یا بلیتهای یکپارچه، بین مترو، قطارهای حومهای و اتوبوس جابهجا شوند که باعث کاهش زمان سفر و افزایش جذابیت استفاده از حملونقل عمومی میشود. توسعه خطوط حومهای در لندن همچنین باعث کاهش تراکم در مرکز شهر، ارتقای کیفیت زندگی و دسترسی بهتر به فرصتهای شغلی و آموزشی شده است. علاوه بر این، شبکه ریلی حومهای توانسته اثرات مثبت اقتصادی و اجتماعی را در مناطق پیرامونی تقویت کرده و مهاجرت به مرکز شهر را تعدیل کند. بهطور خلاصه، تجربه لندن نشان میدهد که یکپارچگی شبکه، دسترسی سریع و مطمئن، و هماهنگی میان خطوط شهری و حومهای، کلید موفقیت حملونقل ریلی حومهای در کلانشهرهاست و میتواند بهعنوان الگو برای کلانشهرهایی مانند تهران مورد استفاده قرار گیرد.
ایالات متحده: احیای نقش ریلی در مناطق کلانشهری
در بسیاری از کلانشهرهای ایالات متحده، مانند منطقه خلیج سانفرانسیسکو، توسعه حملونقل ریلی حومهای در سالهای اخیر بهعنوان یک پاسخ راهبردی به افزایش شدید ترافیک بزرگراهها، کمبود ظرفیت جادهای و چالشهای زیستمحیطی مورد توجه قرار گرفته است. این سیستمها تلاش دارند ضمن کاهش وابستگی به خودروهای شخصی، ترافیک را مدیریت کنند و انتشار گازهای گلخانهای را کاهش دهند. تجربهها نشان میدهند که سرمایهگذاری در برقیسازی خطوط ریلی، نوسازی ناوگان و بهبود زیرساختهای ایستگاهی باعث افزایش جذابیت سفرهای ریلی برای مسافران حومهای شده است. برای مثال، پروژههای برقیسازی خطوط در منطقه خلیج سانفرانسیسکو و همچنین سیستمهای مشابه در شهرهایی مانند شیکاگو و نیویورک، موجب افزایش سرعت، کاهش زمان سفر و بهبود قابلیت اطمینان خدمات شدهاند.
علاوه بر این، توسعه کاربریهای مبتنی بر حملونقل (TOD)، شامل ساخت مجتمعهای مسکونی، تجاری و خدماتی در اطراف ایستگاههای ریلی، به صورت قابل توجهی تقاضای سفر ریلی را افزایش داده و پایداری اقتصادی خطوط را تقویت کرده است. این رویکرد نهتنها مسافران بیشتری را جذب کرده، بلکه به کاهش سفرهای کوتاه با خودرو و کاهش ترافیک جادهای کمک کرده است. تحقیقات نشان میدهند که در این مناطق، یکپارچگی برنامهریزی شهری و حملونقل ریلی، هماهنگی با خدمات اتوبوس و مترو شهری و ارائه بلیتهای یکپارچه نقش کلیدی در ارتقای استفاده از سیستمهای ریلی حومهای داشته است. این تجربیات بیانگر این است که ترکیب سرمایهگذاری زیرساختی، فناوریهای نوین و برنامهریزی فضایی هوشمند میتواند کارایی حملونقل ریلی حومهای را بهطور درخور توجهی افزایش دهد و تجربهای موفق برای دیگر کلانشهرها ازجمله تهران ارائه کند.
تجربه منطقه کلانشهری ایل دو فرانس
در منطقه کلانشهری پیرامون پاریس، شبکه حملونقل عمومی شامل چند لایه مواصلاتی است که ریلی حومهای یکی از اصلیترین آنهاست. این شبکه بیش از 750 هزار سفر روزانه را از طریق خطوط RER (شبکه سریع منطقهای) و خطوط Transilien (قطارهای حومهای) انجام میدهد و عملا نقش ستونفقرات جابهجایی مسافتی را در کلانشهر پاریس ایفا میکند. RER شبکهای ترکیبی بین مترو شهری و قطار حومهای است که خطوط اصلی آن بهصورت محورهای طولی از مرکز پاریس به حومهها گسترده شدهاند و خدمات با فرکانس بالا و سرعت قابل اعتماد ارائه میدهند. برای نمونه، خط RER E بیش از ۶۰ کیلومتر مسیر دارد و به شبکههای مرکزی و متروی شهری متصل است. همچنین Transilien اساسا قطارهای حومهای سنتی هستند که از ایستگاههای اصلی پاریس
(مانند Gare Saint Lazare، Gare du Nord) و... به سمت حومهها حرکت میکنند و با RER و دیگر مدهای حملونقل عمومی در سطوح مختلف متصل هستند.
یکی از محورهای موفقیت تجربه ایل دو فرانس، یکپارچگی عملکردی شبکههاست:
یکپارچگی بلیت و تعرفه: از سال ۲۰۲۵، منطقه وارد یک سیستم قیمتگذاری ثابت شده است که سفرهای با ترکیب مترو، RER و قطار (Transilien) را با بلیت واحد و ساده ارائه میدهد، بهگونهای که مسافر برای سفرهای حومهای و شهری نیاز به یادگیری سیستمی پیچیده ندارد.
تطبیق زمانی و اطلاعاتی: ارائه اطلاعات همزمان مسیرها، جدول حرکت، اتصالات و کارکرد مؤثر اپلیکیشنهای رسمی باعث میشود مسافر بتواند برنامهریزی دقیقی برای سفر داشته باشد و در صورت نیاز گزینههای جایگزین سریع را ببیند. منطقه ایل دو فرانس در سالهای اخیر سرمایهگذاریهای قابلتوجهی در بهروزرسانی ناوگان داشته است. بهعنوان مثال، استقرار قطارهای RER NG (نسل جدید) در خطوط RER D و RER E، بیانگر حرکتی به سوی افزایش ظرفیت، راحتی و پایداری زیستمحیطی است. همچنین همکاری میان نهادهای حملونقل منطقهای و شرکتهای فناوری برای توسعه قطارهای برقی و بهینهسازی مصرف انرژی، از جهتگیریهای بلندمدت سیستم ریلی ایل دو فرانس است. نباید فراموش کرد نهاد مدیریت حملونقل منطقهای و دولت فرانسه رویکردی یکپارچه و راهبردی در توسعه حملونقل ریلی اتخاذ کردهاند که ارتباط تنگاتنگی با سیاستهای شهرسازی، استفاده از زمین و توسعه پایدار دارد. این امر شامل پیوستگی میان توسعه مسکن در حومهها با دسترسی ریلی مناسب، تقویت خطوط حومهای برای کاهش فشار بر شبکه بزرگراهها، ایجاد ارتباطات مؤثر بین حومهها بدون عبور از مرکز پاریس (طرح جدید) میشود. این موضوع در تلاش منطقه برای ایجاد شبکهای فراتر از مدل سنتی
«حومه-مرکز» مشاهده میشود، بهطوری که ارتباطات «حومه-حومه» نیز بهعنوان بخشی از توسعه جدید شناخته شده است. براساس تجربه ایل دو فرانس، چند استراتژی مهم وجود دارد که برای توسعه حملونقل ریلی حومهای تهران قابلانتقال است: یکپارچگی بلیت و سامانههای اطلاعاتی، تمرکز بر بهروزرسانی ناوگان با فناوریهای نوین، اتصال میان حومهها بدون لزوما عبور از مرکز شهر و نهاد مدیریتی یکپارچه و راهبردی.
آموزههای تجارب جهانی برای تهران
برآیند تجارب جهانی چند آموزه کلیدی برای تهران به همراه دارد: نخست حملونقل ریلی حومهای باید بخشی از شبکه یکپارچه حملونقل عمومی باشد، نه سامانهای مستقل؛ فرکانس بالا و قابلیت اتکای زمانی مهمتر از توسعه طولی خطوط است؛ موفقیت ریلی حومهای بدون اصلاح ساختار نهادی و مالی ممکن نیست؛ اتصال ریلی باید با سیاستهای توسعه زمین و TOD همراه شود و نگاه منطقه کلانشهری باید جایگزین نگاه اداری شهری شود.
ابعاد سفرهای حومهای تهران
منطقه کلانشهری تهران شامل شهر تهران و مجموعهای از شهرهای پیرامونی مانند کرج، اسلامشهر، ورامین، پردیس، پرند و هشتگرد است. بخش قابلتوجهی از جمعیت شاغل این مناطق، روزانه به تهران سفر میکنند. مطالعات حملونقل شهری نشان میدهد که سهم بالایی از سفرهای حومهای با خودروی شخصی یا وسایل جادهای انجام میشود؛ زمان سفرهای حومهای بهطور متوسط طولانیتر و پرهزینهتر از سفرهای درونشهری است؛ ظرفیت شبکه جادهای پاسخگوی رشد تقاضا نیست و آثار منفی محیطزیستی تشدید شده است. این شرایط، تهران را به نمونهای بارز از عدم تطابق میان الگوی سکونت و نظام حملونقل بدل کرده است. البته از دهه ۱۳۸۰، موضوع راهآهن حومهای تهران در اسناد بالادستی و برنامههای توسعه مطرح بوده است. راهاندازی محدود برخی خدمات ریلی حومهای توسط راهآهن جمهوری اسلامی ایران، اگرچه گام مثبتی محسوب میشود، اما به دلایلی اثربخشی محدودی داشته است: نبود نهاد متولی یکپارچه برای حملونقل ریلی حومهای، فرکانس پایین و عدم انطباق با ساعات اوج سفر، ضعف اتصال ایستگاهها به شبکه حملونقل شهری و عدم پایداری مالی و یارانهای خدمات.
البته مبتنی بر اطلاعات موجود، در حال حاضر چهار مسیر اصلی راهآهن در استان تهران شامل محور تهران-گرمسار، تهران-قم، تهران-پرند و تهران-هشتگرد فعال است گرچه در قالب یک نظام و چارچوب مدیریتی و برنامهریزی یکپارچه قرار ندارند.
اخیرا دولت چهاردهم با تأکید بر نقش حملونقل ریلی حومهای در حل مسائل کلانشهری، مجموعهای از تصمیمات اجرائی و سیاستی را اتخاذ کرده که مهمترین محورهای آن عبارتاند از: اولویتدهی رسمی به توسعه حملونقل ریلی حومهای تهران در سیاستهای ملی حملونقل، تکلیف دستگاههای اجرائی برای تأمین منابع مالی پایدار ناوگان و زیرساخت، حرکت به سوی ایجاد ساختار نهادی مشخص برای مدیریت یکپارچه ریلی حومهای و تأکید بر نقش این شبکه در کاهش مصرف سوخت، آلودگی هوا و ارتقای عدالت اجتماعی. این مصوبه را میتوان نقطه عطفی در گذار از نگاه پروژهمحور به نگاه سیستممحور و منطقهای دانست.
هیئت وزیران در جلسه مورخ ۹ آذر ۱۴۰۴، به پیشنهاد مشترک وزارت راه و شهرسازی و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و به استناد اصل ۱۳۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفت شرکت رجا مطابق با اساسنامه جدید، مأموریت توسعه حملونقل ریلی مسافری حومهای، منطقهای و بینشهری را بر عهده گیرد. به این منظور، واگذاری شرکت حملونقل ریلی مسافری رجا که در سال ۱۳۸۸ به دلیل رد دیون دولت به سازمان تأمین اجتماعی منتقل شده بود، لغو شود. به این ترتیب مالکیت و مدیریت شرکت رجا عملا به وزارت راه و شهرسازی و شرکت راهآهن جمهوری اسلامی ایران بازگشت. همچنین وزارت امور اقتصادی و دارایی (سازمان خصوصیسازی) موظف شد تا معادل ارزش شرکت رجا بهعنوان مطالبه سازمان تأمین اجتماعی از دولت منظور و با معرفی سهام یا اموال جایگزین یا اعمال آن در بدهی دولت اقدام کند. این مصوبه به سازمان برنامه و بودجه، وزارت راه و شهرسازی، وزارت تعاون و کار و دیگر نهادهای اجرائی ارسال و بهصورت رسمی لازمالاجرا اعلام شد.
این تصمیم احتمالا منجر به همراستایی بیشتر سیاستهای ریلی کشور میشود؛ زیرا دولت میتواند سیاستهای یکپارچهتری برای ناوگان، زیربنا و توسعه خدمات داشته باشد. اگرچه ابهاماتی در فرایند اجرائی این تصمیم هیئت وزیران ممکن است وجود داشته باشد، اما به نظر میرسد این تصمیم از منظر توجه بالاترین سطح اجرائی نظام به موضوع حملونقل ریلی حومهای حائز اهمیت ویژه است. از سویی این مصوبه ممکن است رقابت بخش خصوصی در حوزه مسافری را کاهش دهد؛ چون شرکت دولتی بزرگی مجددا در موقعیت مرکزی قرار میگیرد؛ این مسئله میتواند موجب رقابت نامتقارن در بازار خدمات ریلی شود، مگر آنکه چارچوبهای حمایتی و رقابتی واضحی تعریف شود.
این ابلاغیه هیئت دولت نقطه عطفی در سیاستگذاری حملونقل ریلی ایران است؛ چراکه دولت را مجددا بهعنوان مالک و ناظر اصلی شرکت رجا معرفی میکند. تأکید دارد شرکت رجا باید نقش محوری در توسعه خدمات ریلی حومهای، منطقهای و بینشهری ایفا کند، سازوکارهای مالی و اجرائی برای بازگرداندن شرکت به دولت فراهم میکند، گرچه برای اجرای مؤثر لازم است اساسنامه، سازوکارهای خصوصیسازی بخشهایی از شرکت و یک چارچوب نظارتی دقیق تدوین شود. در ایران، توسعه حملونقل ریلی حومهای از سالهای گذشته در دستور کار چندین دولت قرار داشته و تجربههای هر دوره میتواند درسهای مهمی برای کاهش ریسک شکست تصمیمات دولت فعلی فراهم کند. پس از انقلاب، توسعه ریلی عمدتا بر شبکه ملی متمرکز بود، اما در دهههای ۶۰ و ۷۰ شمسی نیز توجهی پایهای به حملونقل ریلی شهری و حومهای شکل گرفت. طرح متروی تهران در سالهای پایانی دهه ۵۰ آغاز شد و در دهههای پس از انقلاب با اهداف کاهش ترافیک و افزایش دسترسی حملونقلی دنبال شد، هرچند در سالهای نخست با محدودیت منابع و کندی اجرائی مواجه بود. در اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰، دولتهای وقت با حمایتهای بودجهای و قانونی، توسعه خطوط مترو و نخستین خطهای حومهای مانند خط ۵ تهران-کرج را اجرائی کردند که بهعنوان نخستین نمونه واقعی حملونقل ریلی منطقهای در اطراف تهران مطرح شد و نقش مهمی در اتصال جمعیت حومه به مرکز ایفا کرد.
در سالهای بعد، دولتهای مختلف سعی کردند شبکه ریلی را گسترش دهند و پروژههای بزرگتری ازجمله خطوط حومهای متعدد (تهران-قم، تهران-فیروزکوه، تهران-پردیس، تهران-ورامین و...) را دنبال کنند. با این حال چالشهای تأمین منابع مالی پایدار، هماهنگی میان وزارت راه و شهرداریها و نبود ساختارهای مدیریتی منسجم باعث شد بسیاری از پروژهها یا کند پیش بروند یا نتوانند به بهرهبرداری کامل برسند.
البته در کارنامه برخی وزرای راه و شهرسازی، تلاشهای معناداری برای طرح و پیشبرد ایده حملونقل ریلی حومهای دیده میشود. رویکرد او که بر یکپارچگی فضایی، منطق اقتصادی حملونقل، کاهش تمرکز تهران و پیوند شبکه ریلی با توسعه سرزمینی استوار بود، از انسجام نظری برخوردار بود؛ با این حال، تحققنیافتن این ایدهها بیش از آنکه ناشی از ضعف مفهومی باشد، به موانع نهادی، سیاسی و اقتصادی بازمیگردد. چندپارگی نظام تصمیمگیری و نبود سازوکار الزامآور برای هماهنگی میان نهادهای مسئول، تعارض میان منطق اقتصادی بلندمدت و ملاحظات سیاسی کوتاهمدت، محدودیتهای شدید مالی و اولویتیافتن پروژههای فوری و نیز فقدان اجماع سیاسی و اجتماعی بهویژه در برابر اصلاحات مرتبط با زمین و تمرکز شهری، مجموعا موجب شد این دیدگاهها در سطح گفتمان باقی بمانند. این تجربه نشان میدهد موفقیت سیاستهای ریلی حومهای نه صرفا به درستی ایدهها، بلکه به همزمانی اراده سیاسی، ظرفیت مالی و اصلاح نهادی وابسته است.
تجربههای پیشین در توسعه حملونقل ریلی حومهای ایران نشان میدهد که موفقیت پروژهها تنها با ساخت زیرساختهای فیزیکی محقق نمیشود، بلکه برنامهریزی بلندمدت و یکپارچه میان وزارت راه، شهرداریها و شرکتهای بهرهبردار، تأمین مالی پایدار با مشارکت بخش خصوصی، اتصال خطوط حومهای به شبکههای شهری مترو و اتوبوسرانی و توجه همزمان به اثرات زیستمحیطی و اجتماعی از عوامل کلیدی موفقیت هستند. این درسها نشان میدهد که بدون هماهنگی مدیریتی، مدل مالی پایدار و تمرکز بر تجربه واقعی سفر مسافر، حتی سرمایهگذاریهای بزرگ نیز نمیتواند به بهرهوری مطلوب و رضایت شهروندان منجر شود.
به این ترتیب، تجربه اقدامات دولتهای گذشته نشان داده که پیشرفت زیرساختی فقط زمانی به نتایج پایدار منجر میشود که همراه با مدیریت واحد، تأمین مالی پایدار، اتصال با سیستمهای حملونقل شهری و دیدگاه جامع اجتماعی باشد.
تجربه جهانی نشان میدهد که تأخیر در توسعه ریلی حومهای، هزینههای مالی و اجتماعی را به صورت تصاعدی افزایش میدهد. در تهران، هر سال تعلل به معنای تثبیت الگوی خودرومحور، افزایش وابستگی انرژی و تشدید بحران آلودگی هواست. اقدام سریع امکان جهتدهی دوباره به الگوی رشد شهری را فراهم میکند.
حملونقل ریلی حومهای نه یک انتخاب لوکس، بلکه ضرورتی اجتنابناپذیر برای آینده تهران است. مصوبه و رویکرد دولت پزشکیان فرصت مهمی برای اصلاح مسیر منفعلانه گذشته فراهم کرده است. بهرهگیری آگاهانه از تجارب جهانی، همراه با اقدام سریع و هماهنگ نهادی، میتواند این فرصت را به تحولی پایدار در نظام حملونقل و توسعه شهری تهران تبدیل کند.
توسعه حملونقل ریلی حومهای یک راهبرد
اجتماعی-اقتصادی کلیدی است؛ چراکه دسترسی به شغل، تحصیل و خدمات اجتماعی را افزایش میدهد؛ فشار روانی و استرس سفر روزانه را کاهش میدهد؛ عدالت اجتماعی را ارتقا میدهد و سفر مقرونبهصرفه برای اقشار کمدرآمد فراهم میکند؛ اثرات منفی زیستمحیطی و سلامت عمومی را کاهش میدهد؛ انسجام اجتماعی و تعامل میان مناطق مرکزی و حومهای را تقویت میکند و از توسعه شهری پایدار و کنترل رشد نامتوازن شهرها حمایت میکند.
بهطور خلاصه، حملونقل ریلی حومهای نهتنها یک زیرساخت فنی، بلکه یک ابزار اجتماعی مهم برای بهبود کیفیت زندگی، کاهش نابرابری و افزایش رفاه جامعه است.
توسعه حملونقل ریلی حومهای در کلانشهر تهران میتواند امنیت مسافران را بهطور چشمگیری افزایش دهد، اضطراب و احساس ناامنی را کاهش دهد و احتمال مواجهه با موقعیتهای خطرناک در مسیرهای خلوت را محدود کند. ایجاد شبکهای ایمن و قابل اعتماد اعتماد عمومی به سیستم حملونقل را تقویت کرده و جرایم مرتبط با رفتوآمد را کاهش میدهد، ضمن اینکه دسترسی زنان و گروههای آسیبپذیر به فضاهای شهری را تسهیل میکند. حادثه تلخ قتل مرحوم الهه حسیننژاد در مسیر برگشت شبانه از محل کار، بهوضوح نشان میدهد که نبود امنیت در حملونقل عمومی میتواند پیامدهای امنیتی و اجتماعی جدی به دنبال داشته باشد و اهمیت ایجاد سیستمهای پایدار، ایمن و مطمئن را برجسته میکند.
در همین بافتار جهانی و ملی است که ضرورتهای راهبردی توسعه حملونقل ریلی حومهای تهران به شرح زیر بر هیچ متخصصی پوشیده نخواهد ماند: مدیریت تقاضای سفر بهجای گسترش بیپایان شبکه معابر، کاهش نابرابری فضایی در دسترسی به فرصتهای شغلی، افزایش بهرهوری اقتصادی کلانشهر از طریق کاهش اتلاف زمان، تحقق اهداف زیستمحیطی و کاهش آلایندهها، تقویت تابآوری شهری در برابر بحران انرژی و سوخت و نهادسازی و فراهمکردن نهاد تخصصی مدیریت حملونقل حومهای در تهران.
البته توسعه شبکه حملونقل ریلی حومهای با موانع مالی و اقتصادی درخور توجهی روبهرو است. احداث خطوط جدید، نوسازی ناوگان، ایجاد ایستگاهها و زیرساختهای لازم نیازمند سرمایهگذاریهای هنگفت است که بخش چشمگیری از آن باید از منابع عمومی تأمین شود. محدودیت بودجههای دولتی و رقابت با دیگر پروژههای زیرساختی، یکی از مهمترین مشکلات در مسیر توسعه این سیستم به شمار میآید.
علاوه بر هزینههای اولیه، نگهداری و بهرهبرداری از خطوط ریلی نیز مستلزم تخصیص منابع مالی مداوم است. نبود تعادل میان درآمدهای حاصل از فروش بلیت و هزینههای جاری، بهویژه در مسیرهای حومهای با تراکم مسافر پایین، میتواند به فشار مالی بر شرکتهای بهرهبردار منجر شود.
از سوی دیگر، مشارکت بخش خصوصی و جذب سرمایهگذاری خارجی نیز با چالشهایی مواجه است؛ ازجمله نبود اطمینان از بازگشت سرمایه، طولانیبودن دوره بازپرداخت و ریسکهای مدیریتی و عملیاتی. این محدودیتها باعث میشوند توسعه پایدار و گسترده حملونقل ریلی حومهای بدون برنامهریزی مالی هوشمندانه، مدلهای مشارکتی خلاقانه و حمایتهای دولتی مؤثر به دشواری تحقق یابد.
توسعه حملونقل ریلی حومهای تهران میتواند به یکی از مؤثرترین اهرمهای سیاستگذاری برای مهار تمرکز جمعیت در پایتخت تبدیل شود. فراهمشدن دسترسی سریع، ایمن و منظم میان تهران و شهرهای پیرامونی این امکان را ایجاد میکند که بخش درخور توجهی از جمعیت، سکونت در حومهها را بدون گسست از فرصتهای شغلی و خدمات تخصصی تهران انتخاب کند. چنین تحولی به کاهش فشار بر بازار مسکن، زیرساختها و خدمات شهری تهران انجامیده و همزمان زمینه کنترل مهاجرت به پایتخت و تقویت توسعه متوازن منطقهای را فراهم میآورد. در این چارچوب، شبکه ریلی حومهای نه صرفا یک پروژه عمرانی، بلکه ابزاری راهبردی برای پایداری جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی منطقه کلانشهری تهران به شمار میرود.
در این میان، رویکرد دولت آیندهنگر، توسعه حملونقل عمومی و بهویژه ریلی حومهای را در اولویت قرار داده، افق جدیدی پیشروی این سیاست میگشاید. اظهارنظرها و اقدامات مورد پیگیری ایشان نشان میدهد که دولت نهتنها از اهمیت حملونقل ریلی حومهای بهعنوان ابزار توسعه شهری و متوازن آگاه است، بلکه این موضوع را جزء محورهای عملیاتی خود قرار داده و در پی فراهمآوردن زیرساختهای لازم، ارتقای ظرفیت خدمات و نظامهای مدیریتی برای تحقق آن است.
در نهایت، ابلاغیه دولت با تأکید بر تمرکز مدیریتی، ساماندهی ساختار بهرهبرداری و احیای نقش فعال شرکت رجا، نقطه تعیینکننده در مسیر بازآفرینی حملونقل ریلی حومهای به شمار میآید. این تصمیم ظرفیت آن را دارد که شبکه ریلی پیرامون تهران را به ستونفقرات جابهجایی روزانه میلیونها شهروند بدل کند. تکیه بر تجربههای موفق جهانی، همراه با ارادهای روشن برای اقدام بهموقع، میتواند ریلی حومهای را به سامانهای ایمن، قابل اعتماد و کارآمد تبدیل کند؛ سامانهای که همزمان بار ترافیکی پایتخت را کاهش دهد، عدالت اجتماعی را تعمیق بخشد، امنیت مسافران را ارتقا دهد و روند مهاجرت افسارگسیخته به تهران را مهار کند.
امید آن میرود که این نگاه راهبردی و عزم جدی دولت، با گشودن گرههای مالی و اقتصادی پیشروی توسعه حملونقل ریلی حومهای، به دستاوردی ماندگار و برگ زرینی در کارنامه دولت چهاردهم بدل شود؛ دستاوردی که نهتنها سیمای حملونقل تهران، بلکه کیفیت زندگی در سراسر منطقه کلانشهری را دگرگون کند و نشانی روشن از حکمرانی مسئولانه و آیندهنگر بر جای بگذارد.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.








