روسیه یا غرب؛ بازنده جنگ اوکراین کدامند؟

در حال حاضر روسیه پیروزی‌های میدانی خوبی با تصرف بخش‌هایی از «لوهانسک»، «دونتسک»، «زاپوریژیا» و «خرسون» در اوکراین به دست آورده است. بنابراین باید گفت که روسیه یک پیروزی نسبی در جنگ با اوکراین کسب کرده است.

خلاصه خبر

علیرضا امیری - روزنامه اطلاعات| تحولات میدانی و سیاسی جنگ اوکراین در آستانه چهارمین سال خود، هر روز وارد فاز تازه ای می شود. بر اساس تازه ترین گزارش ها، نیروهای ارتش روسیه طی روزها و هفته های اخیر مناطق بیشتری از شرق اوکراین را تصرف کرده و موفقیت های میدانی چشمگیری به دست آورده اند.

در این راستا حملات موشکی و پهپادی دو کشور به زیرساخت های انرژی یکدیگر با هدف تضعیف منابع مالی طرف مقابل، به بخش مهمی از استراتژی مسکو  و کی یف در ادامه این نبرد فرسایشی تبدیل شده است.

در چنین شرایطی و همزمان با سنگینی کفه ترازو به نفع روسیه در تحولات میدانی، تلاش های سیاسی به ویژه از سوی آمریکا برای برقراری آتش بس و پایان دادن به این جنگ دو چندان شده است. در بخش نخست مصاحبه اطلاعات با کارشناسان این حوزه، علل و عوامل بروز جنگ اوکراین مورد بررسی قرار گرفت که در شماره روز گذشته روزنامه منتشر شد.

بخش دوم و پایانی این گفتگو با حضور دکتر حسین احمدی، استاد دانشگاه و دکتر شعیب بهمن، مدیر موسسه مطالعات جهان معاصر تقدیم خوانندگان گرامی می شود.

روند تحولات میدانی این جنگ فرسایشی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

حسین احمدی: در ابتدای وقوع جنگ، مردم در مناطق غربی اوکراین برای مقابله با حمله روسیه، به یک وحدت رسیده بودند و داوطلبان زیادی برای جنگ اعلام آمادگی می کردند، اما اکنون پس از تشدید حملات روسیه و پیشروی نیروهای ارتش این کشور در عمق خاک اوکراین، شمار آوارگان و مهاجران و تخریب زیرساخت‌های اوکراین به بالاترین سطح خود از ابتدای این بحران رسیده و ارتش اوکراین اکنون با کمبود شدید نیرو مواجه شده است. دولت کی‌یف حتی برای مجبور کردن مردم به حضور در خطوط نبرد با روس‌ها، کارت‌های ملی و کارت های بانکی آنها را اخذ و مسدود می‌کند.

اوکراین اکنون با ۳۰ میلیون نفر جمعیت (بدون احتساب ۱۵ میلیون روس تبار در مناطق شرقی) در مقابل روسیه با جمعیتی بیش از ۱۴۵ میلیون و مساحتی بالغ بر ۱۷ میلیون کیلومتر مربع، تقریباً حرفی برای گفتن ندارد.

این در حالی است که حتی در داخل روسیه، وحدت گسترده‌ای میان مردم و دولت ایجاد شده است. مردم روسیه حتی معتقدند که ارتش کشورشان می‌بایست در همان سال ۲۰۱۴ حمله گسترده به اوکراین را آغاز می‌کرد.

در نتیجه اکنون اوکراین بازنده این جنگ است زیرا بخش وسیعی از خاک خود را از دست داده است. از طرفی ارتش روسیه در برهه کنونی درصدد است تا رودخانه «دنیپر» در مرکز اوکراین پیشروی کند و مناطق تحت کنترل خود در عمق خاک اوکراین را افزایش دهد.

هدف بعدی روس‌ها احتمالاً تصرف «خارکف» و «اودسا» است تا دسترسی اوکراین به دریای سیاه را قطع کند. در صورت وقوع این فرضیه، سایر مناطق و استان‌های اوکراین، دیگر ارزش و مزیت آنچنانی از نظر اقتصادی و ژئوپلیتیک برای کی‌یف نخواهند داشت. از طرفی باید گفت که شکست احتمالی روسیه در جنگ اوکراین به ضرر ایران نیز خواهد بود، زیرا یک روسیه ضعیف بر منافع کشورمان تأثیر منفی خواهد گذاشت .

با توجه به تحولات سیاسی و میدانی کنونی، شرایط آتی این جنگ را چگونه پیش بینی می کنید؟

شعیب بهمن: با توجه به وضعیت فعلی که در تحولات میدانی جنگ اوکراین می‌بینیم و تجربه‌ای که از سال ۲۰۱۴ داریم، اگر شرایط اوکراین و اروپا را ترسیم کنیم باید کشور اوکراین را بازیگری قربانی شده و اروپا را بازیگری بازنده بنامیم، زیرا اوکراین در هر مرحله‌ای که جنگ متوقف شود، جغرافیا و اراضی خود را از دست داده است و این برای کشوری مانند اوکراین خسارتی غیرقابل جبران است.

از طرفی شخص زلنسکی در اوکراین دیر یا زود باید از قدرت کنار برود، چون علاوه بر خلاء‌های قانونی و بحث اتمام دوره ریاست جمهوری، غرب دیگر به او اعتماد نخواهد کرد و از وی حمایت نمی‌کند. ترامپ خواستار برکناری زلنسکی است و او را مانعی در برابر صلح پیشنهادی آمریکا درباره اوکراین می‌داند. اروپا هم به دلیل وجود فساد ساختاری در دولت اوکراین، تمایلی به ماندن وی در رأس قدرت اوکراین ندارد.

مردم اوکراین نیز قربانی شده‌اند. بخش عمده‌ای در پی این جنگ آواره و بخش دیگری نیز کشته یا زخمی شده‌اند. اما مهمترین بُعد قربانی شدن مردم اوکراین، آینده‌ای است که غرب به آنها فروخته است. در این آینده، غربی‌ها قول پیوستن این کشور به اتحادیه اروپا و همچنین سازمان نظامی «ناتو» را داده بودند و آینده جذابی برای مردم این کشور ترسیم شده بود .

ترسیم این آینده زیبا، اوکراین را وادار به تلاش برای ورود به این فرایند و به دنبال آن وقوع جنگ و حمله روسیه به این کشور کرد. اروپایی‌ها از این نظر بازیگر بازنده‌اند که از یک طرف فشارهای نظامی و ژئوپلیتیک روسیه به شدت بر سر کشورهای این قاره سنگینی می‌کند و از طرفی ممکن است که این بحران در سایر کشورهای اروپا نیز تکرار شود و این امر نگرانی شدید این دولت‌ها را به دنبال آورده است.

اروپا به خوبی می‌داند که بدون حمایت و کمک آمریکا نمی‌تواند به تنهایی جنگ اوکراین را مدیریت و از اوکراین حمایت کند. اساساً اروپا به دلیل فشارها و تهدیداتی که از روسیه متوجه کشورهای این قاره شده است، بدون آمریکا حتی خودش را هم در خطر می‌بیند و لذا اروپایی‌ها ناگزیرند برای بقا و دوام خودشان همچنان زیر چتر امنیتی آمریکا باقی بمانند، چون اساساً توان مقابله مستقل با روسیه را ندارند.

از دید غربی‌ها، اوکراین پاشنه آشیل روسیه بود تا بدین‌ترتیب روسیه را درگیر این بحران کند و این کشور را وارد یک جنگ فرسایشی در اروپا نماید تا توانمندی‌های نظامی مسکو تحلیل برود. اوکراین همچنین از نظر غربی‌ها یک نوع بحران با هدف تمرین یک نبرد کوچک میان دو ابرقدرت بود. ما از ابتدای شکل‌گیری این بحران شاهد بکارگیری ادوات جنگی جدید و نبردهای متفاوت با استفاده از پهپادها، ربات‌ها و تسلیحاتی بر پایه هوش مصنوعی بوده‌ایم زیرا غربی‌ها احتمالا معتقدند که در آینده یک جنگ بزرگ با روسیه یا چین خواهند داشت.

اختلافات میان اروپا و آمریکا بر سر حمایت از اوکراین تا چه حد می‌تواند در معادلات این بحران تأثیرگذار باشد؟

حسین احمدی: اروپا از وزن چندانی در مقابل آمریکا برای تعیین سیاست‌های غرب در بحران اوکراین برخوردار نیست. اتحادیه اروپا (غیر از انگلیس) از نظر اقتصادی، سیاسی و نظامی مقابل آمریکا حرفی برای گفتن ندارد و این اتحادیه به تنهایی قادر به حل بحران اوکراین نیست.

از طرفی در صورت برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در اوکراین و شکست زلنسکی، هر شخصیتی که در این کشور روی کار بیاید، غربگرا خواهد بود. زلنسکی از ماه مه ۲۰۲۴ به بهانه جنگ با روسیه، قدرت را حفظ کرده است. در مفاد ۲۸ بندی ترامپ هم آمده که تا ۱۰۰ روز دیگر انتخابات در اوکراین برگزار و رئیس جمهور جدید انتخاب شود. لذا هر کس که به جای زلنسکی روی کار بیاید، نگاهش غربی خواهد بود.

روسیه و اتحادیه اروپا تا قبل از ۲۰۱۴ حدود ۲۵۰ میلیارد دلار تراز بازرگانی داشتند و این تراز، ۶۰ به ۴۰ به نفع اتحادیه اروپا بود. آمریکا در پی جنگ اوکراین، تراز تجاری و بازرگانی میان اتحادیه اروپا با روسیه را از بین برد و اکنون این تراز تجاری، نزدیک به صفر است. آمریکا این خلاء تجاری روسیه با اروپا را پُر کرد و اکنون در صدد تامین کل انرژی اروپا است. در واقع، خود آمریکا این خلاء را ایجاد کرد تا وابستگی اروپا به روسیه را از بین ببرد و به ایالات متحده وابسته کند. 

نکته دیگر اینکه اتحادیه اروپا تمایلی به ایجاد تنش با روسیه نداشت، اما آمریکا خواستار این امر بود و لذا روابط روسیه با اروپا را به نفع واشنگتن خراب کرد. از بُعد نظامی ـ امنیتی نیز اروپای واحد درصدد ایجاد ارتش متحد اروپایی بود که به نوعی در رقابت با آمریکا و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) است؛ فرانسه این پیشنهاد را داده بود.

بنابراین ایالات متحده آمریکا با حمایت از وقوع جنگ اوکراین، به نوعی چتر امنیتی خود را بر سراسر اروپا گسترش داد. علاوه بر آن، واشنگتن تلاش کرد با تشدید پروژه روسیه‌هراسی، حجم گسترده‌ای سلاح به اروپا بفروشد. این اقدام واشنگتن همچنین تهدیدی جدی برای پروژه «جاده ابریشم» چین است که قرار است از اوکراین نیز بگذرد و به اروپای غربی برسد.

یکی از دلایل حمله روسیه به اوکراین، وجود حداقل ۳۵ پایگاه بیولوژیک آمریکایی در این کشور است که نگرانی شدید مسکو را در پی آورده بود. لذا باید گفت که به دنبال وقوع جنگ اوکراین، شکاف اروپا با روسیه بیشتر و همزمان اتحادیه اروپا به آمریکا نزدیک‌تر شد. از طرفی، وزن سیاسی - امنیتی اروپا نیز کاهش و همزمان، قدرت و وزن آمریکا افزایش چشمگیری پیدا کرد.

ارزیابی شما از نتیجه حمله روسیه به اوکراین برای مسکو چیست؟

شعیب بهمن: از ابتدای جنگ، روس‌ها یک سناریو حداکثری داشتند و آن، سرنگون کردن دولت غربگرای زلنسکی در اوکراین طی مدت زمانی کوتاه بود. در همان هفته‌های اولیه جنگ تلاش‌هایی نیز از سوی ارتش روسیه برای تصرف کی‌یف، پایتخت اوکراین و حتی تسخیر مقر ریاست جمهوری این کشور صورت گرفت ولی این سناریو به خاطر حمایت‌های گسترده غرب از اوکراین محقق نشد.

رهبران مسکو با توجه به واکنش ضعیف اروپا به اقدام روسیه در تصرف شبه جزیره «کریمه» در سال ۲۰۱۴، مجدداً انتظار واکنشی اینچنینی را از کشورهای غربی در مقابله با حمله گسترده این کشور به اوکراین داشتند. اما حجم گسترده عملیات جدید روسیه، این بار اروپایی‌ها را بسیار وحشت‌زده کرد و آنها را وادار به واکنش سریع با حمایت از اوکراین نمود، لذا سناریوی مطلوب حداکثری برای روسیه، یعنی ساقط کردن دولت زلنسکی و روی کار آوردن یک رئیس جمهور روس‌گرا این بار محقق نشد. اما اکنون با توجه به شرایط و تحولات میدانی فعلی، روس‌ها دست برتر را در این جنگ دارند.

اصولا در جنگ‌ها و منازعات ژئوپلیتیکی، طرفی دست برتر را دارد که مناطق جغرافیایی بیشتری را به تصرف خود درآورده است و امروزه روسیه نزدیک به ۳۰ درصد از خاک اوکراین را عملا در اشغال خود دارد. در نتیجه، این فرضیه که روس‌ها از مناطق تصرف شده خود عقب‌نشینی کنند و آنها را به اوکراین پس دهند، تقریباً غیرممکن است.

در روزها و هفته‌های ابتدایی جنگ، یک وحدت تمام عیار بین آمریکا و اروپا علیه روسیه در حمایت از اوکراین وجود داشت و در میان کشورهای اروپایی هم یک نوع اتحاد شکل گرفته بود. امروز اما بین اروپا و آمریکا و حتی در میان خود کشورهای اروپایی شکاف و اختلافات عدیده به وجود آمده است. آنها اکنون حاضر نیستند خیلی برای اوکراین که عضو اتحادیه اروپا هم نیست، هزینه کنند. حتی برخی کشورهای اروپایی همانند مجارستان، متحد روسیه هستند. 

نکته جالب توجه اینکه هدفی که روسیه از ابتدای جنگ اوکراین درصدد تحقق آن بود، یعنی سرنگونی دولت زلنسکی، اکنون در حال محقق شدن توسط خود کشورهای اروپایی و آمریکا است. آمریکا فشار زیادی بر زلنسکی برای برگزاری انتخابات وکناره‌گیری از قدرت وارد می‌کند و همزمان صدای اروپایی‌ها از فساد گسترده حاکم بر دولت کنونی اوکراین ونزدیکان زلنسکی بلند شده است. بنابراین با توجه به شرایط کنونی باید گفت که کفه ترازو در تحولات و جنگ اوکراین کاملا به نفع روسیه سنگینی می‌کند.

روسیه در این جنگ به کدام یک از اهداف خود رسیده است؟

حسین احمدی: روسیه در این جنگ تاکنون به اهداف نسبی دست یافته، هر چند اهداف بزرگتری را مد نظر قرار داده است. روس‌ها سعی کردند با تصرف بخش بزرگی از شرق اوکراین، زلنسکی را وادار به آمدن پای میز مذاکره کنند تا سرانجام توافق را امضا کند، اما با تلفات اولیه که روسیه داد، این امر میسر نشد. هدف بعدی مسکو، لهستان است و پس از اوکراین به سراغ این کشور خواهد رفت.

وجود کالینینگراد در شمال لهستان و عدم ارتباط زمینی این منطقه با خاک مادر یعنی روسیه، دیر یا زود مسکو را به فکر تصرف بخش‌هایی از لهستان برای برقراری یک ارتباط زمینی با کالینینگراد خواهد انداخت. گذشته از آن، لهستان همواره شدیداً مواضعی ضد روسی داشته و مشکلات عدیده‌ای برای مسکو ایجاد کرده است؛ این امر نیز به روس‌ها انگیزه لازم را برای حمله به این کشور در آینده خواهد داد.

در حال حاضر روسیه پیروزی‌های میدانی خوبی با تصرف بخش‌هایی از «لوهانسک»، «دونتسک»، «زاپوریژیا» و «خرسون» در اوکراین به دست آورده است. بنابراین باید گفت که روسیه یک پیروزی نسبی در جنگ با اوکراین کسب کرده است. این واقعیت را می‌توان در طرح ۱۸بندی پیشنهادی ترامپ و آمریکا برای صلح در اوکراین کاملا مشاهده کرد.

نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ