به گزارش همشهریآنلاین،در راهروهای باریک و شلوغ یک کنفرانس درباره فلسطین در پاریس، ناگهان صحنهای رخ داد که هیچکس انتظارش را نداشت: جعفر العلونی، شاعر و روزنامهنگار سوری، روبهروی جوزف بورل ایستاد؛ مردی که نامش سالها در قلب سیاست خارجی اروپا میدرخشید، اما منتقدان او را به خاطر انتقادات دیرهنگام از اتحادیهاروپا و اسرائیل «سیاستمداری که همیشه دیر میرسد» میخوانند.
بورل عجله داشت، اما لحن مصرّانه العلونی او را واداشت کنار بایستد. پرسش، همان پرسشی بود که افکار عمومی ماهها تکرار کرده بود:
چطور از محکومکردن قاطع حماس و حمایت بیقید از اسرائیل، به اتهام صریح «نسلکشی غزه» علیه تلآویو رسید؟
چهره بورل در هم رفت. انگار سالها سکوت ناگفته را روی دوش میکشید. او از «عقده تاریخی اروپا» گفت؛ از سایه هولوکاست که هر نقدی بر اسرائیل را «جرم» میکند؛ از لابیهایی که سیاست را میچرخانند و از ناآگاهی عمیقی که حقیقت را زیر فرش میراند.
آنگاه، مردی که روزی اروپا را «باغ» و جهان بیرونش را «جنگل» نامیده بود، اعترافی سنگین کرد:
اروپا همچنان با عینک استعمار به خاورمیانه مینگرد و اسرائیل را نماینده خود در منطقه میبیند؛ جایی که اخلاق، آخرین اولویت است.
در آن راهروی شلوغ، ناگهان حقیقت روشن شد: تغییر بورل، نه یک چرخش سیاسی، بلکه انفجار دیرهنگام یک حقیقت سرکوبشده بود.










