[ مرصاد جعفری ] بحران امروز، آیینه رفتار دیروز ما

متأسفانه فقدان حس مسئولیت‌پذیری فردی و اجتماعی در برابر طبیعت و منابع آن به عرفی اجتماعی در میان بسیاری از مردم تبدیل شده  و این اتفاق نسل به نسل در حال انتقال است.

خلاصه خبر

 مرصاد جعفری - روزنامه اطلاعات| کارشناسان بارها از نقش دولت‌ها در ایجاد وضع امروز محیط زیست، منابع آب و خاک، دریاچه‌ها و پهنه‌های آبی کشور سخن گفته‌اند و اینکه سوءمدیریت‌ها چیزی جز بحران منابع طبیعی برای کشور نداشته است.

اینکه چگونه مقابل چشما نمان شاهد مرگ پهنه‌های آبی ای بوده‌ایم که برای قرن ها چشمه و رگه اصلی حیات آن منطقه بوده و فرونشست، آلودگی هوا و ایضاً خشکسالی دامنه دار چگونه در فصل به فصل زندگی مردم این سرزمین به کلماتی پرتکرار تبدیل شده و دل آشوبه‌ای عظیم برای آینده ایران ایجاد کرده است. اینها فقط بخشی از آورده‌ها و ثمره تلخ سوء مدیریت‌ها بوده است، اما گناه این وضعیت فقط برعهده مسئولان نیست. باید اعتراف کرد که خود مردم هم مقصرند.

گذشته از اینکه سیاست‌های کشور، مشی مردم را مشخص می‌کند، منش، تفکر، رفتار و اخلاق توده‌ها هم بی‌تأثیر در نوع رویکرد دولت‌ها نیست. مثالی معروف از امیر کبیر به یادگار مانده است با این مضمون که «اگر قصد قضاوت در مورد حاکمیت و دولت کشوری را داری، ابتدا مردم آن سرزمین را ببین ».

معتقدم در برابر بحران‌ها همواره باید از خود سؤال کنیم ما مردم چقدر هوادار و دلسوز طبیعت ایران بوده‌ایم؟ چه رفتاری در برابر طبیعت سرزمینمان داشته ایم؟ قرار است چه میراثی را برای آیندگان به یادگار بگذاریم؟ و مهمتر از همه چه آموزش‌هایی در این زمینه به کودکان خود داده‌ایم؟! فرزندان ما عملکرد ما را می بینند و در اکثر مواقع همان رفتار را تکرار می‌کنند و شخصیت آنها چون ما شکل می‌گیرد و رشد می‌کند.

منظور همان رفتارهای کوچکی است که رفته رفته به الگو برای کودکانمان تبدیل می‌شود و آنها همان رفتاری را با طبیعت می‌کنند که ما کرده‌ایم. برای مثال وقتی در تفریحات پایان هفته پدر و بزرگتر خانواده برای روشن کردن آتش و تهیه هیزم به جان یک درخت می‌افتد، وقتی خانواده‌ای به غیر از ردپا، انواع و اقسام زباله را در طبیعت به یادگار می‌گذارد یا وقتی در روزمرگی‌ها بی‌توجه به حجم مصرف آب در خانه بابت هر نوع شستشو آب هدر می‌دهیم و بی شمار بی اخلاقی‌های دیگر در مواجهه با منابع گرانبهای طبیعی داریم، فرزندان ما هم در حال مشاهده و ثبت و ضبط این رفتارها هستند و ناهنجاری ها به راحتی به رفتاری عادی برای آنان تبدیل می‌شود. 

گویی ما به مردمانی تبدیل شده‌ایم که هیچ حس خاصی به طبیعت پیرامون خود نداریم، مگر اینکه بخواهیم چند صباحی از آن آرامش بگیریم و بهره یکطرفه ببریم. در سطح وسیعتر و در نبود نظارت قانونی، همین ما مردم هستیم که اراضی طبیعی را تبدیل به ویلا و ساختمان کرده‌ایم و کمی هم که جیب را شل‌تر کنیم امکانات لوکسی را به آن سازه‌ها اضافه می‌کنیم. برای مثال در منطقه تفریحی کردان در حاشیه کرج که امروز بی شمار ویلا از زمین آن سر بر آورده است، دیگر آبی وجود ندارد، اما تا چشم کار می‌کند ویلاهای آنچنانی مشاهده می‌کنیم با استخرهای مجلل؛ با کمی پرس‌وجو هم متوجه می‌شویم که آنها برای استخرهای تفریحی خود آب خریداری می‌کنند! یعنی در منطقه‌ای که آب اصلاً وجود ندارد می‌خواهند مشکل بی‌آبی را با پول حل کنند.

متأسفانه فقدان حس مسئولیت‌پذیری فردی و اجتماعی در برابر طبیعت و منابع آن به عرفی اجتماعی در میان بسیاری از مردم تبدیل شده  و این اتفاق نسل به نسل در حال انتقال است. به یاد داشته باشیم که مسئولان از دل همین مردم انتخاب می‌شوند و همین بی مسئولیتی‌ها در زندگی فردی و اجتماعی در برابر طبیعت خود را در آینده، بیشتر نشان خواهد داد. پس واضح است که مشکل امروز منابع طبیعی ما از کجا نشأت می‌گیرد.

با وضعیتی که گفته شد، اگر اکنون کشوری الگو و موفق در محافظت از ذخایر و منابع طبیعی‌ می‌بودیم، اگر پهنه‌های آبی ما پر از آب بود، و حال محیط زیست ما خوب بود، جای تردیدهای جدی داشت.

حالا که وضع چنین است کمی هم نظر به خود در آیینه بیندازیم وخودرا مقایسه کنیم با مردم بسیاری از کشورهای پیشرفته که برای محیط زیست خود ارزش قائلند و در مورد آن حساسیت دارند. 

این مرقومه را با سخن حکیمانه امیر کبیر به پایان می‌برم که گفته است: «من ابتدا فکر می‌کردم که مملکت، وزیر دانا می‌خواهد؛ و مدتی بعد به این نتیجه رسیدم که مملکت، شاه دانا می‌خواهد؛ اما اکنون میفهمم که مملکت، ملت دانا می‌خواهد».

نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ