این یعنی یک عده نشسته بودند و به فرموده، یادداشتهای انتقادی علیه سرمربی وقت تیم ملی را میشمردند و فاکتور میکردند! او حدود ۱۷ سال بیوقفه این حرفها را تکرار کرد و از زمانی که دوباره هدایت تیم ملی را بر عهده گرفته نیز نشان داده دقیقا در همان مسیر در حال حرکت است. آخرین بار هم قلعهنویی در نشست خبری بعد از بازی با کیپورد مدعی شد برخی منتظر بودند او این بازی را ببازد و علیهاش موضع بگیرند.
طبیعتا کار قلعهنویی هم مثل هر مربی دیگری عیب و ایرادهایی دارد. بعضی هم حقیقتا از خود او خوششان نمیآید و اگر فرصت به دست بیاورند، بیرحمانه میتازند. این مساله در مورد سایر مربیان هم صدق میکند؛ چنان که به عنوان نمونه بین کیروش و برانکو هم یک دو قطبی بزرگ ساخته شده بود و هواداران هر کدام، بیرحمانه آن دیگری را در هم میکوبیدند. مساله مهمتر اما فراتر از این حرفهاست.
آنچه قلعهنویی به آن توجه نمیکند این است که اساسا این شغل، یعنی مربیگری و به ویژه نشستن روی نیمکت تیمهای بزرگ، خود به خود آدمها را در معرض توجه و قضاوت قرار میدهد. آقا از آنچلوتی و زیدان هم با آن کارنامه موفقشان آن همه انتقاد میشد. همین حالا هانسی فلیک با وجود بارسلونای جوان و مخوفی که ساخته، مدام در معرض شدیدترین نقدها قرار دارد. واقعا چه کسی را در دنیای فوتبال پیدا میکنید که از او انتقاد نشود؟
بیایید سرنوشت پیشینیان امیرخان را در همین منصب سرمربیگری تیم ملی مرور کنیم؛ کدامیک از آنها منتقد جدی نداشتند؟ نفر قبلی کیروش بود که عملا یک نیمه کشور هر روز با همه قوا به او میتاختند، قبل از او تیم دست دراگان اسکوچیچ بود که با وجود بهترین نتایج تاریخ تیم ملی، مدام در معرض حملات شدید بود و اصلا در خود رختکن تیم ملی او را از قدرت پایین کشیدند، حتی برانکو ایوانکوویچ هم کلی منتقد داشت؛ به طوری که مثلا در موردش میگفتند استخوانبندی تیمش از فولاد خوزستان تشکیل شده یا تنها به یک دایره بسته از بازیکنان اعتقاد دارد.
پیش از او میروسلاو بلاژوویچ هم با وجود سوم کردن کرواسی در جامجهانی، در ایران آنقدر منتقد داشت که آخرش یک مناظره معروف بین روزنامهنگاران موافق و مخالفش در برنامه نوپای نود شکل گرفت. برویم عقبتر یا همین مقدار کافی است؟
جانمایه کلام اینکه ذات کار مربیگری اینطوری است. حتی علی دایی که شاید این روزها محبوبترین ورزشکار ایران باشد هم اگر دوباره هدایت یک تیم را بپذیرد، حتما به فراخور عملکردش از سوی بعضیها مورد انتقاد قرار خواهد گرفت. اگر واقعا امیرخان تحمل این شرایط را ندارد، میتواند قید دنیای مربیگری را بزند و سراغ یک حرفه دیگر برود.
مثلا همانطور که ۱۰سال پیش قول داد و هرگز عمل نکرد، برود سراغ کشاورزی. همین الان محمد احمدزاده، سالهاست با کنار گذاشتن شغل مربیگری، به حرفه شریف و محترم رانندگی کامیون روی آورده؛ به این ترتیب برخلاف مثلا دوران حضورش در ملوان، یک خط هم از او انتقاد نمیشود، چون دلیلی ندارد. نمیشود که شهرت و پول مربیگری را خواست، اما انتقادهای احتمالی را تحمل نکرد. میشود؟









