بحران آب در تهران
اعلام جیرهبندی آب در تهران؛ پایتختی که بیش از 10 میلیون نفر را در خود جای داده، نشانهای هشداردهنده از بحرانی عمیقتر است که ریشه در همزمانی سه عامل دارد: تغییرات اقلیمی، سوءمدیریت منابع آب و فشارهای ناشی از رشد نامتوازن شهری. هرچند دولت این اقدام را «موقت» و ناشی از کمبود بارشها معرفی کرده است، اما نشانههای موجود حاکی از آن است که مسئله بسیار ساختاریتر از یک سال خشک است.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
اعلام جیرهبندی آب در تهران؛ پایتختی که بیش از 10 میلیون نفر را در خود جای داده، نشانهای هشداردهنده از بحرانی عمیقتر است که ریشه در همزمانی سه عامل دارد: تغییرات اقلیمی، سوءمدیریت منابع آب و فشارهای ناشی از رشد نامتوازن شهری. هرچند دولت این اقدام را «موقت» و ناشی از کمبود بارشها معرفی کرده است، اما نشانههای موجود حاکی از آن است که مسئله بسیار ساختاریتر از یک سال خشک است.
۱. فشار اقلیمی و تغییر الگوی بارش: ایران در منطقه خشک و نیمهخشک جهان قرار دارد، اما در دهه اخیر، تغییرات اقلیمی موجب تغییرات عمیق در الگوی بارش و تبخیر شده است. دادههای سازمان جهانی هواشناسی نشان میدهد که میانگین دما در ایران در مدت ۵۰ سال گذشته حدود ۱.۶ درجه سانتیگراد افزایش یافته است؛ درحالیکه بارش سالانه در بیشتر حوضههای آبریز کشور تا ۲۰ درصد کاهش یافته است. این پدیده بهویژه در فلات مرکزی ایران -که تهران نیز در آن قرار دارد- منجر به کاهش تغذیه سفرههای آب زیرزمینی و کاهش آورد رودخانهها شده است. از سوی دیگر، افزایش دمای هوا باعث رشد مصرف آب شهری و کشاورزی میشود. به بیان دیگر، گرمایش زمین نهتنها منابع را کاهش میدهد، بلکه تقاضا را نیز افزایش میدهد. در چنین شرایطی، حتی کاهش نسبی بارش میتواند سیستم تأمین آب شهری را دچار فروپاشی موقتی کند.
۲. توسعه شهری و فشار بر منابع: تهران نمونه کلاسیک یک «کلانشهر ناپایدار» است: رشد شتابان جمعیت، گسترش افقی و عمودی شهر و تمرکز بیرویه فعالیتهای اقتصادی و صنعتی در مرکز کشور، نیاز آبی را فراتر از ظرفیت طبیعی منطقه افزایش داده است. براساس آمار رسمی، جمعیت تهران از حدود دو میلیون نفر در دهه ۱۳۴۰ به بیش از ۱۳ میلیون نفر در سال ۱۴۰۳ رسیده است. در همین حال، زیرساختهای آبی شهر (سدها، تصفیهخانهها و شبکه توزیع) با همان سرعت رشد نکردهاند. بهعلاوه، بخش درخورتوجهی از منابع آبی تهران از سدهای لار، طالقان و کرج تأمین میشود که خود تحت تأثیر کاهش بارش در حوزه البرز قرار دارند. برداشتهای بیش از حد از منابع زیرزمینی برای جبران کمبود آب سطحی، منجر به افت شدید سطح آبهای زیرزمینی و پدیده فرونشست در مناطق جنوب و جنوب غرب تهران شده است؛ فرایندی که به گفته کارشناسان «بازگشتناپذیر» است.
۳. ناکارآمدی حکمرانی آب: مسئله اساسی دیگر، ضعف ساختاری در نظام حکمرانی آب است. سیاستهای آب در ایران، بهویژه در بخش شهری، غالبا واکنشی و کوتاهمدت بودهاند. بهجای اصلاح الگوی مصرف و بازنگری در نحوه تخصیص منابع، راهحلها بیشتر به سمت پروژههای سازهای نظیر سدسازی و انتقال بینحوضهای گرایش داشتهاند. این رویکرد «مهندسیمحور» در دهههای گذشته بهویژه در تهران، بهجای کاهش فشار بر منابع، به وابستگی بیشتر انجامیده است. افزون بر این، یارانههای انرژی و آب شهری، انگیزه صرفهجویی را کاهش دادهاند. قیمت واقعی آب در تهران، کمتر از ۱۰ درصد هزینه واقعی تأمین و تصفیه آن است. در چنین شرایطی، خانوارها و صنایع عملا انگیزه اقتصادی برای تغییر رفتار ندارند.
۴. پیوند بحران آب و بحران اقتصادی: بحران کنونی را نمیتوان جدا از زمینه کلان اقتصادی کشور درک کرد. تورم بالا، کاهش ارزش پول ملی و ضعف سرمایهگذاری عمومی موجب شده است که پروژههای نوسازی زیرساختها با تأخیر یا توقف مواجه شوند. از سوی دیگر، محدودیتهای مالی دولت، مانع از توسعه سامانههای هوشمند پایش و مدیریت مصرف شده است. این همزمانی میان بحران اقتصادی و زیستمحیطی، وضعیتی را پدید آورده که برخی اقتصاددانان از آن با عنوان بحران مضاعف حکمرانی یاد میکنند؛ وضعیتی که در آن، دولت نه منابع مالی کافی برای مدیریت بحران دارد و نه اعتماد اجتماعی لازم برای اجرای سیاستهای سختگیرانه مصرف.
۵. چشمانداز و ضرورت اصلاحات ساختاری: تجربه جهانی نشان میدهد که عبور از بحران آب فقط از مسیر ترکیبی سیاستهای فنی، اقتصادی و فرهنگی ممکن است. در موضوع تهران، سه اقدام اساسی میتواند مسیر را تغییر دهد:
1. بازنگری در سیاست قیمتگذاری آب: واقعیسازی تدریجی قیمت آب و درعینحال، حمایت هدفمند از اقشار آسیبپذیر، میتواند الگوی مصرف را متعادل کند.
2. توسعه سامانههای بازیافت و بازچرخانی آب شهری: تصفیه پساب و استفاده مجدد از آن در صنایع و فضای سبز میتواند وابستگی به منابع سطحی را کاهش دهد.
3. آموزش و مشارکت اجتماعی: بدون تغییر فرهنگ مصرف و آگاهی عمومی از محدودیتهای منابع، هیچ سیاست فنی پایداری در بلندمدت موفق نخواهد شد.
جمعبندی: جیرهبندی آب در تهران نه یک حادثه موقتی، بلکه نشانهای از رسیدن نظام تأمین آب کشور به مرزهای طبیعی و مدیریتی خود است. اگر سیاستگذاران این وضعیت را به عنوان فرصتی برای اصلاح ساختار حکمرانی آب درک کنند، هنوز میتوان امید داشت که بحران کنونی به محرک اصلاحات عمیقتر بدل شود. اما در غیاب چنین چشماندازی، جیرهبندی امروز ممکن است به «نُرم جدید زندگی شهری» در ایران آینده تبدیل شود.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.









