باربد بابایی این روزها یکی از چهرههای سیاه سریال «شغال» محسوب میشود؛ فردی که پیشتر با برنامه استعدادیابی در حوزه موسیقی با عنوان «شب کوک» به شهرت رسید اما از بازیگری وارد عرصه هنر شده و فعالیت خود را آغاز کرده است.
این هنرمند در سریال «شغال» ایفاگر نقشی است که خودش معتقد است تمام صفات کثیف دنیوی را دارا است. همین مسئله بهانهای شد تا خبرنگار برنا با باربد بابایی درباره دوری از تلویزیون، فعالیت این روزهایش و ویژگیهای کاراکترش در «شغال» گفتوگویی داشته باشد که در ادامه میخوانید.
آقای بابایی شما کمتر به عنوان بازیگر در آثار حضور داشتید و بیشتر در حوزه اجرا و یا رئالیتیشوها فعال بودهاید. این اتفاق خودخواسته بود یا دلایل دیگری دارد؟
من سال ۷۶ کار خودم را با بازیگری شروع کردم و تا سال ۸۰ به صورت مداوم به عنوان بازیگر روی صحنه تئاتر بودم و بعد وارد عرصه اجرا شدم. معمولا در طول سال چه سر اجرا باشم و چه نباشم، دوستان محبت دارند یکی دو کار سینمایی یا سریال به من پیشنهاد میدهند. عموما یا نقش را دوست ندارم و یا درباره مسائل مالی به توافق نمیرسیم اما اگر نقشی باشد که دوسش داشته باشم و به لحاظ مالی هم به توافق برسیم، علاقهمندم که سالی یک یا دو کار خوب داشته باشم.
تلویزیون خانه ماست اما درها به روی ما بسته است
آیا قصد ندارید به تلویزیون برگردید یا اینکه برنامهای برای این رسانه بسازید؟ این روزها که همه به شبکه نمایش خانگی کوچ کردند، شما قصد ساخت برنامه ای را در این رسانهها ندارید؟
به تعبیر من و بسیاری از رفقای دیگر، تلویزیون خانه ماست. ما از تلویزیون نرفتیم بلکه شرایط حضورمان مهیا نیست. ما همیشه خودمان را متعلق با تلویزیون میدانیم. برای من قشنگترین و زیباترین مدل ارتباط با مخاطب عام، جریان تلویزیون است که هیچ وقت تکراری نمیشود و همیشه هم دوسش داشتم و دارم. نکته شرایط حضور این است که به حسب سلیقهها و در واقع روشهای مدیریتی که اکنون در تلویزیون وجود دارد، فکر کنم واضح و مبرهن که اکثر ماهایی که تقریبا بالای ۲۵ سال سابقه اجرا داریم الان در تلویزیون نیستیم و در واقع شرایطش نیست که کار کنیم.
به عنوان مثال من برنامهساز حوزه موسیقی هستم اما آیا در حال حاضر تلویزیون تاب این را دارد که مثلا فصل دوم برنامه «شب کوک» را بسازم؟ ۹۹ درصد، نه. امیدوارم شرایطی پیش بیاید که نه فقط من بلکه همه رفقای عزیزم که الان خارج از تلویزیون هستند، بتوانند برگردند و کار کنند. طبیعتا ما تلویزیون را بیشتر دوست داریم. برای پلتفرم فیلمنت و شیدا هم ۲ طرح و برنامه داریم که منتظر شرایط حضور اسپانسرش هستیم که فکر میکنم به امید خدا چند وقت آینده کارش انجام شود.
چگونه به سریال «شغال» دعوت شدید؟ چه عواملی باعث شد به این پروژه بپیوندید؟
من آشنایی و رفاقتی با بهرنگ توفیقی داشتم البته نه چندان طولانی. به نظر من آقای توفیقی کارگردان بسیار کاربلدی است. این را نه فقط من بلکه اکثر دوستانی که سریالبین حرفهای هستند و در حرفه ما حضور دارند، تایید میکنند. ایشان برای این کار به من اعتماد کردند و من به دلیل متفاوت و سیاه بودن بیش از حد این نقش را بسیار دوستش داشتم و اساسا علاقه داشتم که با بهرنگ توفیقی کار کنم. امیدوارم که خروجیاش خوب شده باشد.
آقازادهای الهامبخش کاراکتر من در «شغال» شد
ایفای نقشی مردی که متهم به تجاوز است و به دلیل شهرت و قدرت زیربار اتفاقی که رخ داده، نمیرود قطعا با پیچیدگیهایی همراه بوده است و کاراکتر شما از نظر مخاطب سیاه است. از نقش خود در این سریال برایمان بگویید و اینکه برای رسیدن به این نقش چه کارهایی انجام دادید؟
«بشیر» آقازادهای است که به خودش اجازه میدهد به قول شما تجاوز و زمینخواری کند، رانت و رشوه بگیرد، زور بگوید و همه کارهای کثیف دنیوی را انجام میدهد. متاسفانه در این سالهای اخیر بسیار دیدیم افرادی را که رد و نشان عجیب و سیاهی در مسائل اقتصادی، فرهنگی و سیاسی داشتند. ۱۵ سال پیش وقتی برای احسان خواجه امیری در آلمان کنسرت گذاشته بودم، با یکی از آقازادهها دعوایم شد و پس از آن چندین برخورد به عناوین مختلف با هم داشتیم و چهره، صدا، مدل حرف زدن و نگاه یخ، سرد و بدون ری اکشنش که نمیدانستم در ذهنش چه میگذرد یعنی خوشحال است یا ناراحت و مدل از بالا به پایین نگاه کردن و تهدیدگونه صحبت کردنش و... همه برای من هک ش. این هک شدن در سریال «شغال» به کارم آمد و از صندوقچه ذهنم بیرونش کشیدم و نگهش داشتم اما بهرنگ توفیقی بسیار مراقبت میکرد که چیزی کم و زیاد نشود.
کمبود فیلمنامههای قوی مشکل اصلی سینما و سریال است
این روزها اکثر قصهها حاوی تلخی و خشونت است. نظر شما درباره این مسئله چیست؟
در عرصه سینما و سریالسازی حالا فارغ از قصه «شغال» یا سریالهایی که در این یک سال گذشته منتشر شده است، ما متاسفانه فیلمنامههای زیاد و جذابی نداریم یعنی در واقع محدود شده به چند سوژه مشخص هستیم. در آثار کمدی سه تا چهار سال است که تمام شوخیها به سمت ادبیات کف خیابانی و ماقبل انقلاب رفته است. در کارهای جدی بعضا برخی از آثار قابل ارزش و دفاع است اما سوژههای روزمان کم است. من فکر میکنم گلایه مخاطبان هم امروز همین مسئله باشد. از سوی دیگر نویسندگان خوب ما خیلی دست به قلم نمیشوند و برخی از آنها بازیگری را اولویت قرار دادهاند. بعضیهایشان هم دل و دماغ کار ندارند و برخی دیگر از نویسندههای جوان نیز پردازندههای خوبی نیستند، شاید ابتدا خط داستانی را خوب بنویسند اما در ادامه خیلی خوب ادامه نمیدهند. به نظرم تا مشکل فیلمنامه رفع نشود، سطح کیفی کارها خیلی بالا نمیآید.
همکاری با بازیگران «شغال»؛ تجربههایی که برایم لذتبخش بود
از همکاری با بازیگران این پروژه برایمان بگویید. پیش از این چه قدر همکاریهای مشترک داشتید؟ عوامل و بازیگران چه قدر در ایفای نقش شما تاثیرگذار بودند؟
از کار کردن با شبنم مقدمی، مهدی سلطانی، علیرضا آرا، امیرحسین فتحی، سجاد بابایی و... کیف کردم. خانم مقدمی را مانند خواهرم دوست دارم و تا پیش از «شغال» افتخار همبازی شدن با ایشان را نداشتم اما با علیرضا آرای نازنین ۶ سال پیش در سریالی برای شبکه یک به کارگردانی علیرضا بذرافشان و با آقای مهدی سلطانی سال ۸۱ در سریالی به کارگردانی زندهیاد همایون شهنواز همکاری داشتهام. درباره علیرضا آرا که بیشتر سکانسهایم را با ایشان همبازی بودم، باید بگویم که بسیار پارتنر خوبی است و پاس کاری خوبی در بازی دارد. بقیه دوستان که به نظر من تک به تک عالی بودند.
پایانبندی «شغال» ایرانی و هندی نیست
«شغال» چه ویژگیهایی برای جذب مخاطب دارد؟
«شغال» سریالی است که دو_ سه داستان همزمان با گرههای احساسی، عاطفی و دراماتیک را با چاشنی خشونتهایی که اتفاق میافتد، جلو میبرد. قسمت ۱ و ۲ تقریبا بیننده درگیر این ماجرای عشقی و توام با تجاوز و اتفاقات میان «بشیر» و «سیمین» میشود. چند وجهی و معمایی بودن قصه و پایانبندی عجیبیش باعث جذب مخاطب میشود. خیلی خوشحالم که پایانبندیاش ایرانی و هندی نیست و قصه برای مخاطب جالب است. به نظرم بازخورد بسیار خوبی داشتیم و در رنکینگ سریالهای دو ماه اخیر پلتفرمها، رنکینگ ۱ را داریم.
تلخترین تجربهها در نقش بشیر؛ از سیلی زدن تا تماشای یک مرگ دردناک
سختترین و شاید بتوان گفت تلخترین سکانسی که در آن بازی داشتید، کدام بوده است؟
کاراکتر من و قصهاش از ابتدا تلخ بود. در سکانسهای پایانی این اثر من باید در گوش یکی از بازیگران خانم میزدم؛ بسیار هم محکم. اساسا سیلی زدن در کار بسیار برایم سخت است. یکی دیگر از بخشهای سخت قصه مربوط بود به سکانسی از قسمتهای ابتدایی که دستور دادم دختری را در دریا غرق کنند و از دور و در ماشین به بیرون کشیدن جنازه دختر نگاه میکنم. آن زمان در مغز من به واقعیت تلخ اتفاقات این چنینی که در کشورمان و اساسا در دنیا رخ میدهد، فکر میکردم. اینکه واقعا آدمها چه قدر میتوانند سنگدل، قسیالقلب و شیطان باشند. من آن لحظه بسیار اذیت بودم و داشتم به واقعیت این قصه فکر میکردم یعنی از پلان خارج شده بودم.
پروژه جدید؛ مسابقهای با جایزه ۵۰۰ هزار دلاری برای تریدرها
در آخر بگوبید این روزها مشغول چه کاری هستید؟
این روزها با سعید ابوطالب عزیز برادر بزرگترم مسابقهای خیلی عجیب برای اولین بار در دنیا به نام hous of hous of traders کار کردیم. فیلمبرداری این اثر در شمال به تازگی تمام شده و مسابقهای بسیار جذاب برای تریدرها با جایزه ۵۰۰ هزار دلاری است که فکر میکنم در واقع از یکی دو هفته دیگر باید پخش شود.










