علیرضا نجمی: در هفتههای اخیر، بحث درباره «وفاق» بهعنوان یکی از کلیدواژههای اصلی دولت مسعود پزشکیان، وارد مرحله تازهای شده است؛ مرحلهای که نه با یک جنجال سیاسی آشکار، بلکه با مجموعهای از نشانههای آرام، نرم و درعینحال عمیق خود را نشان میدهد. انتصاب سید اسماعیل سقاباصفهانی چهرهای که دیدگاهش به جریان جبهه پایداری نزدیک دانسته میشود آن هم با دستور مستقیم رئیسجمهور، پرسشهای تازهای را درباره سرنوشت شعار وفاق برانگیخته است. از سوی دیگر، استعفای فیاض زاهد، یکی از همراهان برجسته دولت و از چهرههایی که نقش مؤثری در حمایت انتخاباتی از پزشکیان داشت، درست همزمان با همین انتصاب، لایهی جدیدی به این پرسشها اضافه کرده است که آیا اینها نشانههایی از بروز اختلاف در بدنه دولت است یا صرفاً تصمیماتی تاکتیکی برای کاهش تنشهای سیاسی؟
وقتی یک دولت با شعار کاهش شکافها و ترمیم سرمایه اجتماعی بر سر کار میآید، هر انتصاب و هر استعفا معنای دوچندان پیدا میکند. سقاباصفهانی تنها یک مدیر نیست؛ او برای بسیاری نماد ورود تفکری است که در سالهای گذشته نماد سختگیری سیاسی و فاصله با گفتمان اصلاحطلبانه بوده است. در همین حال، فیاض زاهد نمادی از بدنه اجتماعی جریان همراه دولت است. همزمانی این دو رخداد شبیه دو پرچم است که روی یک سکو بلند شده باشند: یکی بهسمت جریانهای تندرو اشاره میکند و دیگری بهسمت همراهان نزدیک دولت که حالا نگراناند جایگاهشان در ساختار قدرت تضعیف شود.
دولت وارد نقطه حساسی شده که در آن هر تصمیم، انتصاب و استعفا، معنایی فراتر از یک جابهجایی اداری پیدا میکند و بیش از گذشته به عنوان شاخص جهتگیری سیاسی دولت خوانده میشود.

در این باره خبرآنلاین با غلامرضا ظریفیان، فعال سیاسی اصلاحطلب گفتگو کرده است. وی درباره سرنوشت وفاق در چند ماه گذشته گفت: بخش «وفاق» در یکیدو ماه اخیر با نقدهای جدی مواجه شده و تردیدی نیست که بخشی از این نقدها از سوی اصلاحطلبان مطرح میشود.
وی افزود: در واقع، نخست باید روشن شود که موضوع وفاق با چه کسانی است؛ آیا وفاق با گروههاست یا با مردم؟ این نکته مهمی است؛ زیرا مردم خواستهها و نیازهایی دارند و دولت وعدههایی داده است. پرسش این است که آیا هدف، بازگرداندن اعتماد به مردم است یا ایجاد وفاق در سطح جریانهای سیاسی؟
دولت بیش از آنکه نیازمند وفاق با جریانها باشند، نیازمند وفاق با مردماند
فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: برخی معتقدند نظام و دولت بیش از آنکه نیازمند وفاق با جریانها باشند، نیازمند وفاق با مردماند؛ زیرا سرمایه اجتماعی نظام و دولت بهشدت آسیب دیده و احیای این سرمایه اجتماعی مستلزم آن است که نیازهای جدی مردم دیده شود و تا حد امکان به آن پاسخ داده شود. اگر این نیازها پاسخ داده شود، بخشی از بحران سرمایه اجتماعی کاهش مییابد.
غلامرضا ظریفیان افزود: نگاه دوم بر این باور است که جامعه دارای جریانهای فکری و سیاسی مختلف است و همانطور که در دورههای قبل نیز مطرح بود و مردم به یک نگاه و یک جریان سیاسی رای دادند، اگر وفاق مدنظر است باید به توازن میان این جریانها توجه شود. منتقدان میگویند وفاقی که اکنون صورت میگیرد بیشتر شبیه امتیاز دادن به جریانی است که در سوی مقابلِ رقابت انتخاباتی دولت قرار داشت.
نباید افرادی که در ستادها و کارزارهای انتخاباتی تمامقد به آقای پزشکیان کمک کردند، به حاشیه رانده شوند
وی درباره افرادی که به مسعود پزشکیان کمک کردند گفت: البته تلاش برای استفاده از سرمایهها و توانمندیهای گروههای مختلف نکته مثبتی است، اما نه تا حدی که نیروهای همراه دولت و کسانی که در ستادها و کارزارهای انتخاباتی تمامقد به آقای پزشکیان کمک کردند، به حاشیه رانده شوند. این انتقادی است که نگاه دوم مطرح میکند.
ظرفیان افزود: اما در عمل، وقتی استاندار، وزیر یا معاون وزیر انتخاب میشود، عمدتاً بر اساس ملاحظات وفاق، از جریاناتی استفاده میشود که نقش فعالی در انتخابات اخیر نداشتند؛ بهویژه در کارزار آقای پزشکیان. به نظر میرسد این روند تا هفتهشت ماه پیش قابلقبولتر بود، چون دولت در حال چیدن نیروهای خود بود، اما از پنج شش ماه اخیر، این انتقادات پررنگتر شده است.
وی ادامه داد: برخی که نقش مؤثری در دفاع از پزشکیان داشتند مانند آقای فیاض زاهد و دیگران ــ اکنون میگویند وفاق بهسمت جریانی میل پیدا کرده که نهتنها همراه دولت نبوده، بلکه در برابر پزشکیان ایستاده بود، اما اکنون در جایگاه انتصابات قرار گرفته است.
فعال سیاسی اصلاح طلب با اشاره به سرمایه اجتماعی دولت گفت: این کار از یکسو به سرمایه اجتماعی دولت آسیب میزند و از سوی دیگر معلوم نیست این افراد به شعارها و وعدههای دولت پایبند باشند؛ بنابراین وقتی در مجرای امور مهم قرار بگیرند، بهجای همافزایی، ممکن است نقش واگرایی ایفا کنند.
ظریفیان در پاسخ به این سوال که آیا این امتیاز دهی به جبهه مقابل آقای پزشکیان میتواند یک نوع باج دهی سیاسی باشد یا خیر گفت: باید گفت دلایل متعددی دخیل است؛ یکی از آنها قانون ۱۴۰۱ است که متأسفانه اجازه نمیدهد دولت به شکل کامل از نیروهای توانمند خود استفاده کند.
احتمالاً این تصور است که اگر از جریان مقابل بیشتر استفاده شود، دعواها کمتر میشود
وی افزود: دلیل دیگر احتمالاً این تصور است که اگر از جریان مقابل بیشتر استفاده شود، دعواها کمتر میشود؛ همان تعبیری که رئیسجمهور مطرح میکنند. اما باید توجه داشت که بله، ممکن است دعواهای آن طرف کمتر شود، اما نیروهایی که پای کار دولت بودند ممکن است منزوی شوند و بهجای نقش حامی، نقش منتقد پیدا کنند.
ظریفیان گفت: باید گفت اصل وفاق چیز بدی نیست، به شرط آنکه درست طراحی و اجرا شود. اگر وفاق به این معنا باشد که به جریان وفادار کمتر و به جریان غیروفادار بیشتر توجه شود، طبیعتاً چنین وفاقی موفق نخواهد بود.
وی افزود: اما اگر وفاق بر اساس مسائل اصلی مردم تعریف شود ــ مثلاً پزشکیان اعلام کند که هفت مسئله اصلی مردم معیشت، رسانه، سبک زندگی، سیاست خارجی و… است و بگوید هرکسی با هر سابقه سیاسی اگر برای حل این مسائل کمک کند، از او استفاده خواهد شد ــ آنوقت این وفاق میتواند مثبت باشد.
وی گفت: اما اگر افراد انتخاب شوند بدون آنکه در سیاستهای دولت وفاقی شکل گرفته باشد، نتیجه این میشود که کسانی که همفکر دولت نیستند وقتی مسئولیت بگیرند، هم شعار وفاق را دچار شکست میکنند و هم دولت را با ناتوانی مواجه میسازند.
۲۹۲۲۱










