آشپزی یا آگهی؟ مسئله این است

ادعای سرگرمی دارد اما محصول نهایی چیزی جز ترکیبی از لوگوهای اسپانسر، تکرار نقش‌های فرسوده و اجراهایی کم‌رمق نیست؛ «شفرونی» نمونه‌ای است از رئالیتی‌شویی که سرگرمی را قربانی فروش کرده است.

خلاصه خبر

به گزارش خبرگزاری مهر، تسنیم نوشت: «شفرونی» نمایش‌خانگی قرار بود با ترکیب آشپزی و طنز، تجربه‌ای تازه برای مخاطب بسازد؛ اما تنها چند دقیقه کافی است تا بیننده بفهمد با برنامه‌ای سروکار دارد که بیشتر از آن‌که «رئالیتی‌شو» باشد، یک «کنداکتور طولانیِ تبلیغات» است؛ تبلیغاتی که نه‌تنها قبل و وسط برنامه، بلکه در دل محتوا نیز چنان گل‌درشت کاشته شده‌اند که عملاً اثر را از ریخت انداخته‌اند. نتیجه؟ برنامه‌ای نیم‌پخته، تکراری و مملو از شوخی‌های فرسوده که بیشتر از ظرف‌های غذا، لوگوهای اسپانسر جلب توجه می‌کنند.

«شفرونی» از همان قسمت اول نشان داد که قرار نیست چیز تازه‌ای به سفره شلوغ رئالیتی‌شوهای شبکه نمایش‌خانگی اضافه کند. برنامه‌ای که بیشتر شبیه نسخه‌ای کپی‌شده از الگوهای تکراری است: چند چهره شناخته‌شده، چند شوخی نخ‌نما و البته نیما شعبان‌نژاد، که شاید تنها نقطه قوت این مجموعه باشد. در کنار همه این‌ها، موجی از تبلیغات سنگین برنامه را احاطه کرده و مخاطب را با یک سوال مهم روبه‌رو می‌کند: من پول اشتراک پلتفرم را می‌دهم تا سرگرم شوم یا اینکه تبلیغات را تماشا کنم؟

در واقع «شفرونی» بیشتر به «آگهی بازرگانی با چاشنی شوخی» شباهت دارد؛ آن هم نه شوخی‌های تازه، بلکه همان شوخی‌هایی که پیش‌تر در «جوکر»، «اسکار» و حتی برخی برنامه‌های صداوسیما آزموده شده‌اند و دیگر تأثیری ندارند.

۱. تبلیغ‌زدگیِ افراطی؛ بزرگ‌ترین آفت شفرونی

حتی اگر از شوخی‌های سطحی یا اجرای کم‌رمق عبور کنیم، چیزی در «شفرونی» هست که نمی‌توان نادیده گرفت و از همان ثانیه‌های اول توی چشم می‌رود: انباشتِ تبلیغات، از نوع ناخوشایند و گل‌درشت؛ در حالی‌که استانداردهای جهانی نشان می‌دهد تبلیغات باید «پیرامتن» باشند نه «در متن»، «شفرونی» عملاً این مرز را از بین برده است. تبلیغات نه‌تنها پیش از شروع برنامه و در میان آن پخش می‌شوند، بلکه در دل برنامه، در قاب‌ها، روی میزها، در دیالوگ‌ها و حتی در شوخی‌ها تزریق شده‌اند.

این وضعیت یک مسئله بزرگ ایجاد می‌کند: مخاطب دو بار پول می‌پردازد— یک‌بار برای اشتراک، یک‌بار برای تحمل آگهی‌ها؛ برخلاف بسیاری از پلتفرم‌های خارجی مانند Netflix یا Amazon Prime Video که حق اشتراک را جایگزین تبلیغ کرده‌اند در «شفرونی» مخاطب حتی با پرداخت پول هم از هجوم آگهی‌ها آسوده نمی‌شود. چنین تجربه‌ای در داخل کشور نیز کم‌سابقه نیست، اما هیچ برنامه‌ای تا این حد به «بازرگانی در قالب سرگرمی» نزدیک نشده بود. «جوکر» که تبلیغ زیاد داشت، حداقل سرگرم‌کننده بود. در «شفرونی» اما وضعیت به‌گونه‌ای است که گویی تمام روایت و شوخی‌ها در خدمت برندها هستند، نه برعکس.

۲. محتوا؛ تکرارِ تکرارِ تکرار اما...

«شفرونی» از همان قسمت اول نشان داد که قرار نیست چیز تازه‌ای به سفره شلوغ رئالیتی‌شوهای شبکه نمایش‌خانگی اضافه کند. برنامه‌ای که بیشتر شبیه نسخه‌ای کپی‌شده از الگوهای تکراری است: چند چهره شناخته‌شده، چند شوخی نخ‌نما و البته نیما شعبان‌نژاد، که شاید تنها نقطه قوت این مجموعه باشد. در کنار همه این‌ها، موجی از تبلیغات سنگین برنامه را احاطه کرده و مخاطب را با یک سوال مهم روبه‌رو می‌کند: من پول اشتراک پلتفرم را می‌دهم تا سرگرم شوم یا اینکه تبلیغات را تماشا کنم؟

با این حال، نمی‌توان منکر شد که برنامه لحظاتی بامزه و گاهی غیرمنتظره دارد. چالش‌هایی که شرکت‌کنندگان در آن قرار می‌گیرند، حداقل در چند قسمت، توانسته لحظاتی واقعی از هیجان و رقابت را به تصویر بکشد. بعضی از شوخی‌ها و واکنش‌های نابِ بازیگران، باعث شده که بیننده برای چند دقیقه خنده واقعی تجربه کند.

از طرف دیگر، تنوع شخصیت‌ها – هرچند محدود – کمک کرده تا برنامه از یکنواختی کامل نجات پیدا کند. نیما شعبان‌نژاد با حضور طبیعی و طنز موقعیت‌هایش، یک حس تازه به برنامه داده و نشان می‌دهد هنوز می‌توان در میان کلیشه‌ها، لحظاتی سرگرم‌کننده ساخت.

با همه این‌ها، مسئله اصلی هنوز پابرجاست: تبلیغات فراوان و فضای پررنگ اسپانسرها گاهی بیش از خود برنامه به چشم می‌آید. این تضاد باعث شده بیننده مدام میان لذت بردن از لحظات سرگرم‌کننده و تحمل تبلیغات دست‌وپا بزند. در نهایت، «شفرونی» برنامه‌ای است که نقاط قوتش می‌تواند مخاطب را راضی کند، اما ضعف‌ها و تکراری بودنش، احتمالاً باعث خواهد شد که خیلی‌ها بعد از چند قسمت، عطای آن را به لقایش ببخشند.

۳. بی مرزی در شوخی؛ وقتی طنز به دام ابتذال می‌افتد

بخشی از انتقادات به «شفرونی» متوجه جنس شوخی‌هاست: شوخی‌های جنسی، اشاره‌های سطحی، بی‌احترامی‌های ناخواسته و رفتارهای سبک و غیرمتعارف. نمونه‌ای شاخص: گفت‌وگوی نعیمه نظام‌دوست با جواد خیابانی. جایی‌که شوخی‌ها از مرز احترام عبور می‌کند و به جای طنازی، نوعی «هجو جایگاه افراد» شکل می‌گیرد. این شیوه طنزپردازی نه‌تنها لحن برنامه را به ابتذال نزدیک می‌کند، بلکه ذائقه مخاطب را نیز به‌سمت سطحی‌نگری می‌برد؛ آسیب فرهنگی‌ای که در بلندمدت خطرناک است.

۴. تقلید از نسخه‌های موفق، بدون درکِ روح آن‌ها

«شفرونی» از فرمول برنامه‌هایی چون «جوکر» بهره برده، اما تفاوت بزرگی میان «برداشتن قالب» با «درک روح برنامه» وجود دارد. «جوکر» ساختار سرگرمی داشت؛ «اسکار» ریتم داشت؛ «مافیا» موقعیت‌سازی داشت؛ «شفرونی» اما نسخه‌ای بیشتر در خدمتِ تبلیغ است. در بازار جهانی، نمونه‌هایی مانند «MasterChef» یا «Hell’s Kitchen» نشان می‌دهند که یک مسابقه آشپزی باید «رقابت»، «خلاقیت» و «هیجان» داشته باشد. اما «شفرونی» نه رقابت واقعی دارد، نه چالش آشپزی، نه حتی چیدمان حرفه‌ای داوری.

۵. چرا این همه تبلیغ؟ چون فقدان محتوا را می‌پوشاند!

بهترین توصیف برای «شفرونی» این است: محتوای کم + تبلیغات زیاد = برنامه‌ای که بیشتر می‌فروشد تا می‌سازد؛ وقتی محتوا کم‌جان است، آگهی‌ها ناگهان تبدیل به تکیه‌گاه اصلی برنامه می‌شوند. بخش‌های سرگرمی کوتاه، شوخی‌ها بی انرژی و قاب‌ها بیش از حد تمیز و بی‌روح‌اند. انگار دستور کار این بوده: «هرجا محتوا کم آوردیم، یک تبلیغ اضافه کنید.»

۶. آشپزیِ بی‌هویت؛ چرا غذاهای ایرانی نادیده گرفته شدند؟

یکی دیگر از ضعف‌های برنامه، بی‌توجهی به ظرفیت عظیم تنوع غذایی ایران است. برنامه‌ای که می‌توانست به معرفی فرهنگ غذایی محلی بپردازد، ترجیح داده است طعم‌های خارجی را تقلید کند. نتیجه؟ باز هم یک «ویترین شیک» که هویتی ندارد.

شفرونی، محصولی که زود وایرال می‌شود اما دیر ماندگار

«شفرونی» نماینده مشکلی بزرگ‌تر در شبکه نمایش خانگی است: سطحی‌سازی محتوا، تبلیغ‌زدگی افراطی و تکرار فرم‌های فرسوده؛ در حالی‌که پلتفرم‌ها هزینه‌های سنگینی از مخاطب می‌گیرند، انتظار حداقل کیفیت، خلاقیت و احترام به بیننده منطقی است. اما «شفرونی» نشان می‌دهد هدف اصلی نه خلق سرگرمی، بلکه جذب اسپانسر و وایرال‌شدن بوده است.

کد خبر 6660566
نظرات کاربران
ارسال به صورت ناشناس
اخبار داغ