به گزارش ایسنا، فرادید نوشت:
در سریال یوسف پیامبر، حضرت یوسف علیهالسلام معاصر با فرعونی به نام «آخناتون» نشان داه شده است که از دین پرستش آمون و خدایان متعدد مصری رویگردان میشود و به پرستش خدای یکتا رو میآورد. اینکه واقعا حضرت یوسف (ع) معاصر آخناتون بوده باشد، یک حدس است که در حال حاضر نه بر اساس کتابهای مقدس و نه بر حسب شواهد تاریخی امکان تایید قطعی آن وجود ندارد. اما ماجرای تغییر دین آخناتون اتفاقی است که شواهد تاریخی فراوانی برای آن وجود دارد.
وقتی آخناتون در اواخر دودمان هجدهم به تخت نشست، مصر یکی از قدرتمندترین کشورهای جهان با اقتصادی نیرومند و روابط خارجی گسترده بود. نام اصلی او «آمنهوتپ چهارم» بود، اما پنج سال پس از آغاز حکومتش نام خود را به «آخناتون» به معنای «کسی که برای آتون سودمند است» تغییر داد و دین رسمی کشور را از پرستش خدایان سنتی مثل «آمون» به پرستش تنها یک خدا برد؛ خدایی که با نماد خورشید نشان داده میشد و نامش «آتون» بود.
آخناتون میخواست نفوذ روحانیان قدرتمند، بهویژه کاهنان معبد آمون را محدود کند و با ایجاد یکتاپرستی، قدرت و فساد را مهار کرده و جایگاه خود را به عنوان فرمانروایی الهی تثبیت کند.
پرستش آتون و تغییر پایتخت
آخناتون پایتخت را از تبس به شهری کاملاً جدید با نام «آخِتآتون» (تقریبا به معنی شهر آفتاب) منتقل کرد؛ جایی که امروز «عمارنه» نام دارد. شهر تازه، فقط و فقط برای پرستش آتون ساخته شده بود و هیچ پیوندی با معابد خدایان قدیمی مانند آمون، اوزیریس، ایزیس و مات نداشت.
آخناتون دستور داد نام خدایان دیگر از کتیبهها و بناها حذف شود و معابد آنان را تخریب کرد. او کاهنان را برکنار کرد و داراییهایشان را به ساخت معابد بزرگ آتون اختصاص داد؛ معابدی که در سبک و ساخت، کاملاً متفاوت از شیوههای سنتی بودند.
اما این انزوا در شهر جدید، آتش نارضایتی را شعلهور کرد و بسیاری از پرستندگان و هواداران خدایان قدیمی را به خشم آورد. ارتباطات خارجی مصر ضعیف شد، امور دولتی سردرگم ماند، قدرتهای رقیب بدون نظارت رشد کردند و حوادثی چون طاعون، مشکلات اقتصادی ناشی از ساخت سریع پایتخت جدید و جنگهای پیدرپی با هیتیها قدرت پادشاه را به چالش کشیدند. بسیاری از افراد این بحرانها را نتیجهٔ حکومت آخناتون میدانستند.
آخناتون ۱۷ سال حکومت کرد و با مرگ ناگهانی او، شهر آخِتآتون تقریباً بلافاصله رها شد. چند نسل از فرعونها (از جمله پسرش توتعنخآمون، هورمهب و سپس رامسس) تلاش کردند اوضاع را به حال سابق برگردانند. آنها نام آخناتون را از تاریخ حذف کردند، مجسمهها و بناهایش را ویران کردند و کوشیدند تا هرچه مربوط به آتون بود نابود شود و مصر دوباره به دین سنتی بازگردد.
ازدواج با نفرتیتی
«نفرتیتی» به معنای «زن زیبا آمده است» یکی از مشهورترین ملکههای تاریخ مصر است؛ شهرت او تا حد زیادی به دلیل کشف نیمتنهٔ مشهورش در کارگاه هنرمند سلطنتی «تحوتمس» در ویرانههای عمارنه است.
نفرتیتی و آخناتون شش دختر داشتند. یکی از آنها، «مریتآتون»، همسر رسمی «سمنخکَرِه» شد و احتمالاً در دوران کودکیِ توتعنخآمون، سرپرستی او را نیز برعهده داشت.
اما نفرتیتی مادر توتعنخآمون نبود. برخلاف مقبرهٔ بحثبرانگیز آخناتون، آرامگاه نفرتیتی هرگز بهطور قطعی یافت نشده است و همین امر، بحثهای فراوانی درباره سرنوشت او ایجاد کرده: آیا او زود درگذشت؟ آیا از دربار کنار گذاشته شد؟ یا حتی پس از مرگ شوهرش مدتی حکومت را اداره کرد؟ برخی پژوهشهای جدید نشان میدهند که او احتمالاً از شوهرش بیشتر زنده مانده و در انتقال قدرت نقش داشته است.
با اینکه مصر جامعهای محافظهکار بود، شواهد بهدستآمده از عمارنه و همچنین قطعات سنگی یافتشده در تبس نشان میدهد نفرتیتی در دوران حکومت آخناتون نفوذ و استقلال قابل توجهی داشته است.
سبک هنری عمارنه
هرچند نام و یاد آخناتون و نفرتیتی توسط فراعنۀ بعدی از تاریخ رسمی مصر حذف شد، اما تأثیر آنها بر هنر مصر انکارناپذیر بود. پیش از کشف شهر عمارنه در اوایل قرن بیستم، هنرِ دوران او تنها نشانهٔ مهمی بود که از حکومتش باقی مانده بود.
حکاکی باستانی که آخناتون و همسرش نفرتیتی را در حال دریافت فیض الهی از آتون (با نماد خورشید) نشان میدهد
در این سبک نو، قوانین سختگیرانهٔ هزارساله کنار گذاشته شد. هنرمندان دیگر مجبور نبودند فقط صحنههای جنگ، خدایان سنتی یا حالتهای رسمی را تصویر کنند. آنها به نمایش زندگی خانوادگی، محبت میان اعضای خانواده سلطنتی، نقش پررنگ زنان و البته ستایش آتون پرداختند.
این تحول در معماری و پیکرتراشی نیز دیده میشود و آثار بسیاری در عمارنه یا مکانهای دیگر که بعدها شناسایی شدند، نشان میدهد این سبک فقط محدود به خاندان سلطنتی نبود.
آیا آخناتون بیمار بود؟
سالها دانشمندان تصور میکردند ظاهر غیرعادی آخناتون در آثار هنری ناشی از بیماریهای ژنتیکی و ناهنجاریهای جسمی اوست. این موضوع از ویژگیهایی مانند باسن پهن، شکم بیرونزده، جمجمه کشیده، لبهای برجسته و گردن بلند و گوشهای بزرگ ناشی میشد.
اما با بررسی مومیایی منسوب به او در مقبرۀ KV55 این نظریهها رد شد. آزمایشهای DNA و اندازهگیریهای دقیق نشان داد که او مردی با قامت و اندام کاملاً معمولی بوده و هیچ نشانهٔ ژنتیکی خاصی که ظاهرش را غیرطبیعی سازد در او وجود نداشته است. بنابراین، احتمالاً ظاهر اغراقآمیز او بخشی از سبک هنری عمارنه بوده است، نه واقعیت جسمانیاش.
تولد دوباره آخناتون در عصر جدید
شگفتی ماجرا این است که فرعونهایی که پس از او آمدند و تلاش کردند نام و یادش را از بین ببرند، ناخواسته باعث شدند او در دوران باستانشناسی مدرن بیش از هر زمان دیگری شناخته شود.
اگر شهر عمارنه رها نمیشد، اگر مجسمهها و بناهایش خرد نمیشد و اگر ارتباط او با توتعنخآمون و نفرتیتی کنجکاوی پژوهشگران را برنمیانگیخت، شاید آخناتون فقط یکی از فرعونهای کماهمیت تاریخ باقی میماند؛ نه همسنگ خفو (خئوپس)، حتشپسوت یا رامسس دوم.
اما اکنون، با کشف شهرش، آثار بهجایمانده از زندگیاش و رازهای حلنشده درباره خانواده و پایان حکومتش، آخناتون جایگاهی ویژه در تاریخ یافته است.
او فرعونی بود انقلابی، یکتاپرست، با اندیشههای بزرگ، همسری زیبا و پسری مشهور (توتعنخآمون)؛ هنوز هم هر بار باستانشناسان زمین را میکاوند، در جستجوی چیزی از او هستند؛ فرعونی که هیچگاه از ذهن تاریخ پاک نشد.
انتهای پیام










